یادداشت های روزانه

دغدغه های یک دانشجوی معماری از همه نوع

یادداشت های روزانه

دغدغه های یک دانشجوی معماری از همه نوع

یادداشت های روزانه

سلام دوستان
خب معلومه که من یه دست اندازم! نه مقصد که جواب سوال هامون رو بدونه و نه حتی یه راه که مسیر رو نشونمون بده. این که گفتم دست اندازم واسه همینه. دست انداز ها درست وقتی فکر میکنیم همه چی رو میدونیم مقصد رو میشناسیم راه رو درست انتخاب کردیم و حالا فقط باید گاز بدیم، سراغمون میان. واسه همینه که میگم اینجا دنبال جواب نگردین اومدم سوال کنم و با دوستانم حرف بزنم نه این که حرفم رو به هر بهانه ای بزنم ...

درباره ی دست انداز این جا بیشتر بخونید:
http://dast-andaz.blog.ir/page/about-me

بایگانی

نامه ای به رهبر انقلاب اسلامی

جمعه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۵:۵۱ ب.ظ

 

به نام خدا

با عرض سلام خدمت حضرت عالی و تشکر از این فرصت که در اختیار ما گذاشته اید. اما مطلبی که اجازه می خواهم خدمتتان عرض کنم در سه بخش ارایه خواهم داد:

 

مروری بر مشکلات حوزه معماری و شهرسازی کشور

امروز ما با مشکلات عدیده ای در حوزه معماری و شهرسازی کشور مواجه هستیم، حاشیه نشینی و سکونت گاه های غیر رسمی (که در برخی شهرها مثل سنندج به 50 درصد میرسد) زمین ماندن طرح های آمایش سرزمین (تهران 25 درصد جمعیت کشور را در خود جذب کرده روستاها خالی از سکنه شده اند. جنوب شرقی کشور مهاجرت گسترده ای داریم به مناطق دیگر. مناطق مرکزی بدون آب ایران صنایع فولاد و ... آب بر تاسیس کرده ایم یا با نابودی یک میلیون و شصت و سه هزار متر مربع جنگل های هیرکانی کارخانه سیمان مازندران را علم کرده ایم) زمین خواری و کوه خواری که یکی از دغدغه های جناب عالی است اما متاسفانه در مواردی چون( باغ استان قدس که در طول ده سال مساحتی 100 هزار متر مربعیی در مرکز شهر مشهد (میدان فردوسی) توسط استان قدس خشک شد، یا خشک کردن 10 هزار درخت باغ 100 هکتاری سالاریه قم برای تاسیس واحد خواهران دانشگاه امام صادق، باغ اراج متعلق به سازمان اوقاف در تهران که نیمی از باغ خشکانده و شروع به ساخت و ساز شده، ماجرای ده ونک و تخریب خانه ها توسط دانشگاه الزهرا و ... ) توسط نهادهای تحت نظارت جناب عالی و یا نهاد های دولتی در حال انجام است. سرمایه ای شدن مسکن تحت تاثیر سیاست های کلان اقتصادی و ... موضوع بسیار مهم انرژی در ساختمان و بهینه سازی مصرف انرژی (که سال های از دغدغه های جناب عالی بوده و وضعیت اسف بار آن در ایران (مصرف انرژی در ساختمان های ایران سه تا چهاربرابر متوسط جهانی است) توسعه ی پایدار (به معنی رفع نیاز های نسل فعلی بدون به خطر انداختن توانایی نسل های اینده در رفع نیاز خود ) برداشت بدون برنامه ی آب برای خودکفایی در کشاورزی و متعاقب آن بحران آب مهاجرت های گسترده ی سال های اتی در کشور و عواقب آن، توسعه شهری مشهد شیراز و تهران و گسترش مال ها (فروشگاه های بسیار بزرگ) به عنوان فضاهای مصرف، همگی از جمله مشکلات جدی معماری، شهرسازی و برنامه ریزی شهری و منطقه ای ای هستند که فکر میکنم بیش از دغدغه هایی چون معماری ایرانی اسلامی باید مورد توجه قرار گیرند اما متاسفانه در بین دانشگاهیان و دردناک تر بین انقلابیون مهجور مانده اند.

 

ازین های که بگذریم اما صحبت بنده به طور مشخص در مورد معماری ایرانی اسلامی و پیامد های طرح این چنینی موضوع  در جامعه است. وضعیت حقیقتا دردناک حرم امام خمینی که پس از بازگشایی دل بسیاری از دلسوزان و جوانان انقلابی را به درد آورد و موجب شگفتی و حیرت ما نسل جوان انقلاب اسلامی شد. و از آن دردناک تر استناد و توجیه های طراحان و مجریان معمار و غیر معمار آن در الهام گرفتن از معماری ایرانی اسلامی در طرح بنای حرم امام، وضعیت معماری ایرانی اسلامی، تلقی عمومی و اگر بدبینانه تر نگاه کنیم سواستفاده برخی ازین مفهوم را نشان میدهد. متاسفانه حاکمیت علاقه مند است تا دستاوردهای عینی و ملموس را به عنوان دستاوردهای انقلاب اسلامی نمایش دهد. توجه به پیشرفت تکنولوژی به جای پرداختن به دغدغه هایی چون عدالت آزادی و ... از انقلاب اسلامی بیشتر یک دولت ملت عرفی ساخته تا یک انقلاب اسلامی! فرزند کوچک شما تصور می کند آنچه در سال های ابتدایی انقلاب مثلا در رسیدگی به روستاها توسط نهاد های انقلابی جهاد سازندگی بنیاد مسکن و ... انجام میشد بیشتر از ساختن برج میلاد، دستاورد های تکنولوژیک در حوزه ی نانو فناوری و .... باید به عنوان دستاوردهای انقلاب در رسانه های تبلیغ شود. توجه به عدالت فضایی، آمایش سرزمین و حل معضلاتی چون حاشیه نشینی و ... بیشتر از توجه به تکنولوژی و دستاورد های عینی تری چون الهام بنایی از معماری اسلامی و ایرانی و ... به ارزش های انقلاب اسلامی نزدیک تر است. معماری اسلامی به واقع به لباس جدید پادشاهی تبدیل شده که مدام در محافل علمی و همایش های متعدد از آن صحبت می شود و چنین و چنان از محاسنش سخن گفته می شود اما گویا مثل همان لباس پادشاه، عملا چیزی موهوم یا حداقل انتزاعی باقی مانده و تن مستضعفین جامعه هنوز عریان است.

 

املا، امضا، انشا و الهام

اما در مورد آنچه معماری اسلامی خوانده می شود، بنده تفکیکی دارم از گزاره هایی که در اسلام، قران یا سنت در مورد معماری آمده و مدلی ساخته ام از این ها. سوالاتی مطرح است نظیر این که: توصیه ها، احکام یا به طور کلی تری گزاره های اقتصادی اسلام املایی هستند؟ یا امضایی؟ آیا ترکیب اقتصاد اسلامی صحیح است؟ آیا اسلام ما را به صورت و شکل خاصی از اقتصاد دستور داده است؟ یا این که برخی از فعالیت های اقتصادی ما را تایید یا رد کرده است؟

ازین دست بحث ها در مورد اقتصاد اسلامی همیشه بوده و گویا هست. اما در مورد ترکیب دیرپا تر و تاریخی تر معماری اسلامی چه طور؟ آیا اسلام مشخصا نظر خاصی در مورد چگونگی معماری دارد؟ یا خیر؟ میخواهم در این گفتار دسته بندی و چارچوبی مفهومی طرح کنم. چارچوبی برای گزاره هایی که در اسلام یا منسوبین به اسلام در مورد معماری وجود دارد.

ممکن است برخی احکام اسلام در مورد معماری املایی باشند. یعنی این که دستور داده اند یا توصیه شده که بنایی خاص را به صورتی مشخص بسازند. گاهی میتوان عمل معصوم را هم این طور فرض کرد. یعنی مثلا معصومین به طور مشخص در ساخت یک بنا دخیل بوده اند یا بنایی را به شکل خاصی ساخته اند.

چنین گزاره هایی را که وجهی تجویزی، توصیه ای دارند را می تواند گزاره های املایی نامید.

در کنار کسانی که احتمالا معتقد به وجود چنین احکامی در مورد معماری اسلامی هستندو عده ای هم ممکن است باشند که میگویند: شارع، پیامبر یا ائمه تنها در برخود با مصادیق معماری یا اقتصاد رویکردی امضایی داشته اند. این یعنی بنابر برخی معیارها، معصومین با عمل یا گفتارشان اثری یا بنایی را تایید کرده اند. مثلا گفته باشند فلان بنا خوب است یا این که در آن مسجد نماز گزارده باشند.

در این صورت میتوان نقشی برای مردم متصور شد این که معماران، هنرمندان یا مردم به انشای اثر میپرداخته اند و نهایتا اثر بر اساس معیارهایی ارزیابی و مشروع یا نامشروع خوانده می شده.

این جا وقتی هنرمندی دست به خلق اثری میزند، ممکن است بر حسب ذوق و سلیقه، از بنا، حکم، روایت یا داستانی اسلامی الهام گرفته باشد. مثلا در طرح مسجدی از مسجد نبی یا کعبه الهام گرفته. البته این به معنای اسلامی بودن این اثر نیست بلکه این اثر باید همان مراتب ارزیابی و امضا شدن را طی کند. چه بسا اثری ملهم از اسلامی ترین نماد های دین، غیر اسلامی باشد.

 با طرح چنین منظوه ای از گزاره ها، توصیه ها و احکام و ... اسلام در مورد معماری و دسته بندی آن ها به صورت گزاره های الهامی، انشایی، امضایی یا املایی شاید بتوان دست به طرح مدلی مفهومی برای تشریح و شاید زمانی پیشبرد آنچه معماری اسلامی یا به زعم برخی معماری مسلمانان یا دوره ی اسلامی و ... دست یازید.

در این مدل هر قشر وظیفه ی خاص خود را ایفا می کند هنرمند/معمار به خلق و تولید و یا به عبارتی انشای اثر می پردازد. این اثر توسط پیامبر، ائمه و در مراتب بعدی متخصصین بر اساس معیار ها و اصول اسلامی ارزیابی و ممکن است امضا شود.  از طرفی در یک مسیر مخالف و از بالا به پایین معنا به صورت، یا محتوی به فرم تبدیل می شود. در این فرایند املا ائمه و در مراتب پایین تر متخصصین دست به طرح موضوع می زنند.

مدلی برای دسته بندی مفاهیم در معماری اسلامی

واقعیت این است که سبک یک امر پیشینی قابل تجویز نیست اگر چنین چیزی امکان پذیر هم باشد ماهیت سیال فرهنگ را متصلب و خشک میکند. آن چه در معماری به سبک شناخته می شود یک امر پسینی است به این معنا که نقادان و نظریه پردازان با مشاهده ی آثار یک دوره و ... به نقد و تحلیل و در نهایت صورت بندی آن آثار در دسته های مختلف می پردازند. چنان که در آن مدل هم خدمتتان عرض کردم مهم ترین نقش نظریه پردازان و صاحب نظران نه املای یک مصداق مشخص از معماری که بیشتر نقد و امضای آثار خوب و علم کردن آن هاست و نفی و تنبیه آثار بد.  در مدلی که دکتر غلامرضا اسلامی از نقشی که حاکمیت و ... میتوانند در ترویج و تولید آثار خوب معماری ارایه داده اند هم میبینیم که حاکمیت نه با تاکید بر مصادیق که در فرایندی نرم میتواند موثر باشد.




فکر می کنم البته این دو نگاه ناشی از دو نگاه به ماهیت تمدن سازی نیز هست به نظر میرسد جناب عالی با طرح مسایلی چون توالی انقلاب اسلامی سپس نظام اسلامی و بعد دولت اسلامی و در نهایت کشور و دنیای اسلامی اعتقاد به نوعی توسعه از بالا به پایین دارید حال آن که آنچه تا به حال گفتم و در دو مدل ارایه شد به نظر می رسد فرایندی پایین به بالا را نیاز دارد.  که البته خود جنابعالی در مسایل دیگری چون اقتصاد بارها به نقش مردم اشاره کرده اید که نمیدانم چطور با این میتواند جمع شود.

 

با این مقدمات فکر میکنم میتوان حال نگاهی به تجربه ی سازمان هایی چون حوزه هنری، موسساتی مثل اوج یا موسسات دولتی و انقلابی دیگر انداخت. برخی انگشت شمار خوب و بسیاری فعالیت های ضعیفی داشته اند. در کنار این سازمان ها ما جوایز معماری، نشریات تحصصی غیر دولتی و ... ای داریم که بسیار بیشتر تاثیر گزار بوده اند. به طور مثال جایزه ی معمار، (که توسط یک خانم روزنامه نگار برای ترویج معماری مدرن تاسیس شده) نشریاتی چون شارستان، معمار و ... و هم چنین جوایز بین المللی ای چون آقاخان که توسط شیعیان اسماعیلی راه اندازی شده و ... همه ی آن چه من در دهه های اخیر میبینم این است که این جوایز، نقد آثار و خوب و بد کردن ها در این نشریات باعث اقبال عمومی دانشجویان و طراحان به این نهادهای غیر دولتی شده که اتفاقا آثاری را نقد، تجلیل و تقدیر میکنند که با آنچه حضرت عالی از معماری ایرانی اسلامی انتظار دارید فاصله دارد. و بیشتر به معماری مدرن بر میگردد. بنابراین پیشنهاد بنده این است که به طور جدی به درک ماهیت تحول معماری و نحوه ای که حاکمیت می تواند در هنر و معماری نقش داشته باشد توجه شده و بیش از این مطالعه و مدل هایی استخراج شود و سپس به بازسازی نهاد های متولی این امر بپردازیم.

در حوزه ی سیاست گذاری و راهبری تصور میکنم تاکید بر معماری پاسخگو و خوب که به دنبال حل مسایل واقعی جامعه ی مسلمین باشد(و البته هویت ایرانی و اسلامی را بخشی از همین مساله میداند) به جای تاکید بر معماری ایرانی اسلامی میتواند راهگشا تر باشد چه این که رویکرد حوزوی موجود به معماری ایرانی اسلامی را که در آن از الهیات و شناخت شناسی شروع میکنیم و نهایتا به تایید مصادیق تاریخی معماری مسلمانان می رسیم را مسدود و اجازه میدهد تا کسانی که با توجه به مسایل معماری کشور به دنبال راه حل های عملی هستند و ممکن است در راه حل این مسایل به منابع دینی، تاریخی و ... نیز رجوع کنند فرصت یابند. به نظرم میرسد دغدغه ی جناب عالی باید به صورت موضوع هویت طرح شود و نه در قالب مفهوم معماری ایرانی اسلامی که تصور موجودیتی از پیش موجود را به ذهن متبادر می کند. اگر فرهنگ سیال و زایا باشد و معماران به انشای مصادیق مختلف معماری در پاسخ به دغدغه ها و مسایل واقعی کشور (که هویت نیز جزئی از آن است) بپردازند، نظریه پردازان باید به امضای خوب و بد آثار و صورت بندی نظریه های معماری بپردازند. اثار خوبی (معاصر و نه صرفا مصادیق تاریخی) که به ارزش های اسلام (چون حریم، امنیت، عدالت، پرهیز از اصراف و ...) توجه داشته اند.

 

با تشکر از وقتی که در اختیار این جانب قرار دادید.

فرزند کوچک شما


نظرات  (۱)

سلام ممنونم که این متن رو به اشتراک گذاشتید :)) به نظرم معماری  مثل طفلی هست که زیر سایه ی خانواده بزرگ تری بزرگ میشه و تحقق پیدا میکنه. وضعیت اقتصادی و اجتماعی یک کشور و سیاست های کلان مدیریتی که برای حل مسائل در نظر میگیرند به نظرم خیلی تاثیرگذاره. و دوما این که افرادی که در راس قدرت هستند خودشون همیشه از همه بهتر میدونند مشکل کار کجاست ...نبود قوانین سفت و سخت و همچنین مجری هایی دلسوز و سختگیر از رده بندی های بالا تا مدیر های اداره های خرد،که با چشم پوشی و دلسوزی های نابجا در برخورد با منخلفین و یا نداشتن تخصص لازم، کم کم باعث ایجاد بحران های در سطح کلان شدند.ساخت و ساز های غیر قانونی که توسط افراد معمولا متمکن جامعه صورت میگیره یک شبه اتفاق نمی افته...چه کسی به آن ها این مجوز تخطی از قانون و تجاوز به حقوق دیگران رو میده آیا معمار ها به اون ها مجوز میدن یا تاثیر گذارند؟ معمار و معماری اصلا در این مقیاس حرفی برای گفتن ندارند معماری به صورت کلان در مقیاس قابل شناخت مانند یه شهر هم با چند تا معماری خوب حل نمیشه... هر چی میگذره از آشنایی من با معماری، بیشتر به این نتیجه میرسم که این برچسب زدن هایی از جمله معماری اسلامی و غیراسلامی،جز سردرگمی برای من به همراه نداره... معماری یا انسانی هست یا نیست حالا تا برسه به خدایی بودن یا نبودن که این در حد قواره بنده نیست که بخوام به راحتی بیان کنم...
 آیا شما میتونید معیار ها و اصول اسلامی را درست تشریح کنید نه  فقط بیان کردن بلکه راهکاری عملی برای اندازه گیری اون ها ارائه بدید؟ خود این متخصصین چه کسانی هستند؟؟؟... من منظورتون رو از هویت نمیفهمم ...
پاسخ:
با این ک معماری حوزه ی تاثیرگزاری کوچیکی داره و فرایند های کلان دیگری تاثیر بیشتری دارند موافقم
اگه برگردم به چند سال قبل دکتری شهرسازی میخونم چون ب نظرم یه پل هست ب این مباحث

قوانین سفت و سخت شاید وجوه کمی معماری مثل مقاومت در برابر زلزله و ... رو تامین کنه (که ایران در این زمینه ها خیلی موفق بوده) ولی وجوه کیفی رو تامین نمیکنه و ظرافت های بیشتری میطلبه پیشنهاد میکنم مقاله ی دکتر اسلامی رو بخونین

معماری اسلامی - معماری ایرانی - ... با نظرتون موافقم ولی هنوز به نتیجه ی قطعی نرسیدم فکر میکنم دسته بندی اثار معماری به اسلامی-غیر اسلامی، ایرانی-غیر ایرانی، مدرن-سنتی و ... کار نظریه پردازان هست اون هم بعد نقد و تحلیل اثار ساخته شده (امضا) و نه کار طراحان (انشا)
معماری انسانی رو موافقم ولی اگه حتی وارد بحث های نظری هم نشیم باید بگم خب کدوم انسان؟ یکی از نیازهای انسان ایرانی اینه ک احساس کنه به تاریخ کشورش مثلا ارتباطی داره یا مثلا یه ادم توی ایران شاید محرمیت بیشتری بخاد و ...

منظورم از هویت همین احساس این هست ک ما مثلا برج ازادی رو ایرانی میدونیم ولی برج میلاد رو نه، کارهای نیکبخت رو ایرانی و تهرانی میدونیم ولی یه نمای رومی رو نه، دکتر خان محمدی یه حرف قشنگی میزد میگفت هویت ینی هماهنگی با کانتکس و بستر پروژه اکه یه کاری واقعا برای یه جای خاص طراحی شده باشه و نشه کپی کرد اون وقت هویت هم داره حالا هویت یا فردی هست (یک اثر معماری خاص) یا ملی هست (ایرانی اسلامی و ...)

فکر میکنم دغدغه های رهبری جدا از بافته های ذهنی ماها، خیلی ساده تر باشن مثلا همین نماهای رومی، همین اشفتگی و نبود قوانین در منظر شهر، همین مثلا تراکم فروشی و سرانه ی پایین فضای عمومی، یا مثلا میتونه ناظر به برخی چیزهایی باشه ک باز میشه توی همین معماری خوب یا به قول شما معماری انسانی (انسان اینجایی و ایرانی) پیدا کرد مثلا چرا اپارتمان ها محرمیت ندارن و ...


معیار و اصول و ... با هم فرق دارن، ولی فکر میکنم مثلا حرف های علی ابادی (جمال چی هست؟ جلال ینی چی؟ اثر معماری باید جمیل باشه فلان باشه و ...) اصول خوبی هستن برای معماری و حرف های نقره کار (مثلا در احادیث اومده بلند مرتبه نسازین، حق همسایه فلان است، و ... ) معیارهای کمی خوبی دارن برای معماری مطلوب از نظر اسلامی (و نه معماری اسلامی)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">