یادداشت های روزانه

دغدغه های یک دانشجوی معماری از همه نوع

یادداشت های روزانه

دغدغه های یک دانشجوی معماری از همه نوع

یادداشت های روزانه

سلام دوستان
خب معلومه که من یه دست اندازم! نه مقصد که جواب سوال هامون رو بدونه و نه حتی یه راه که مسیر رو نشونمون بده. این که گفتم دست اندازم واسه همینه. دست انداز ها درست وقتی فکر میکنیم همه چی رو میدونیم مقصد رو میشناسیم راه رو درست انتخاب کردیم و حالا فقط باید گاز بدیم، سراغمون میان. واسه همینه که میگم اینجا دنبال جواب نگردین اومدم سوال کنم و با دوستانم حرف بزنم نه این که حرفم رو به هر بهانه ای بزنم ...

درباره ی دست انداز این جا بیشتر بخونید:
http://dast-andaz.blog.ir/page/about-me

بایگانی

۱۲ مطلب با موضوع «مثلا اندیشیدنی هایم!! - Thinking :: درباره زندگی» ثبت شده است

چند وقت قبل رفته بودم علم و صنعت موقع برگشتن و برای ناهار رفتم همون فلافلی معروف دم در ملت. دنبال یه هم صحبت بودم. یه آقایی اون جا بود. از اسم و رسمش پرسیدم معلوم شد اتفاقا دانشجوی ارشد معماری هست خلاصه سر صحبت باز شد پرسیدم از علم و صنعت راضی هست یا نه؟ کارشناسی کجا بوده؟ یکی دو تا استادی رو که اونجا دورادور میشناختم رو ازش پرسیدم و ... شروع کرد حرف زدن انقدر که آخر صحبت دیدم فلافلم تموم شده و اون هنوز (بی اغراق) یکی دو تا گاز هم نزده!! موقع خداحافظی گفتم اگه شمارشو نگیرم و دوستی مون همین چند دقیقه بگذره بی انصافیه!

باقی ماجرا


۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۵ ، ۰۱:۲۱

زمانی مطلبی نوشته بودم با عنوان واقعیت-حقیقت، به نظرتون فهم-وهم دو-واژه ای قشنگ تری نیست به جای این دوتایی ها؟ واقعیت-حقیقت، صدق-کذب و ...


الهم اخرجنی من ظلمات الوهم و اکرمنی به نور الفهم


این قسمتی از دعای ]معروف به[ مطالعه است. مدت ها قبل مطلبی رو نوشته بودم با عنوان واقعیت-حقیقت، یک ماهی میشه که دارم به این فکر می کنم که به جای دو-واژه ای های واقعیت و حقیقت، صدق و کذب و ... فهم و وهم دو تایی قشنگ تری هست که حداقل توی دریافت من از زندگی درست تر از آب در میاد. دو سه تا اتفاق پشت سر هم باعث شد این مطلب رو کمی با عجله بنویسم: (ادامه ی مطلب)


وهم illution


۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۱۸

فکر کنم حالا تقریبا دو، سه سالی هست که از عکس می ترسم! یاددشات زیر برخی تصورات درست و غلط من از عکس است! تصوارتی که حاصل یکی دو سال درگیری و غرق شدن در تصویر بود. حالا فکر میکنم وقتش رسیده یک بار همه ی دلایل خودم برای تحریم دو سه ساله ی عکس را این جا بنویسم! - ادامه مطلب


۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۷

هر آدمی هر لحظه هم می تونه بدهکار باشه به دیگران و هم در همون لحظه از همه طلبکار! و برای هر دو هم دلایل کافی داشته باشه!

در حالی که مهم تر از هرچی اینه که روز قیامت کی بدهکاره و کی طلبکار، این وسط کسی نمیتونه به طور قطع حکم کنه حق با کی هست و نظر خدا چیه؟ به فرض که تونست حکم کنه، آدم طلبکار همیشه طلبکاره و آدم بدهکار همیشه بدهکار!

امام علی ع یه چیز دیگه میگه: دو چیز رو همیشه فراموش کن! خوبی خودت به دیگران و بدی دیگری به تو و دو چیز رو هرگز یادت نره، خوبی دیگران و بدی خودت رو!

 

این طوری همیشه بیش از این که حق داشته باشی؛ نسبت به دیگران تکلیف گردنت هست! بیشتر خوبی می کنی و کمتر از این که دیگران جبران کردن یا نه می رنجی.

خدا آدم ها رو مکلف به خوبی کرده اما ازین که حق داری دیگران نسبت به تو خوبی کنن (اگر هم  حرفی زده باشه) کمتر حرف زده! تو به تکلیفت (در قبال دیگری و برای خدا) عمل کن، چی کار داری که دیگران هم به تکلیفی که دارن عمل می کنن یا نه! بذار طلبکار ها همیشه ازت طلبکار باشن که اونقدر که باید در حقشون خوبی نکردی! مهم فقط حضرت حقه! :)

 

و انقدر بزرگ باش که فقط وقتی حقتو به دیگران یادآوری کنی که نسبت به اون ها تکلیف پیدا کردی که بدی هاشون رو بهشون یادآوری کنی! میخوام بگم وقتی حقتو به دیگری یادآوری کن که طرف حق داره بشنوه!

 

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن

منم که دیده نیالودم به بد دیدن

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

که در طریقت ما کافریست رنجیدن


طلبکار - بدهکار
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۳ ، ۱۲:۱۸

الحمد لله رب العالمین، رب (پرورش دهنده، تربیت کننده) ربِّ ادم های اینجوری و اونجوری اونم شاید هرکی یه جوری(راه) متناسب با "وسعها" اما نهایتا به یه مقصد واحد "انا لله و انا الیه راجعون" وقتی همه متناسب با استعداد ها و اعمال و رفتارهامون، باز همگی به خدا برمیگیریدم اما بازم هرکی به یه اسم خدا، یکی به کریم، یکی به رحیم (سلام قول من الرب الرحیم و متازوا الیها المجرمون) و یکی به سخط و خشم الهی یکی به جبار یکی به کیفردهنده و ...

 

تشویق می تونه بدترین نوع تنبیه باشه، میتانه ظالمانه ترین و غیر انسانی ترین نوع تنبیه باشه میتانه یک ظلم باشه!

الذین صدوا عن سبیل الله باشه و این طوری تشویق کننده لایق سخط و غضب الهی بشه غیر المغضوب علیهم و الضالین (نه گمراهان و نه کسانی که آن ها را گمراه کردند ]شاید ازین جهت که نذاشتن ادم ها هرکی متناسب با وجود فی نفسه، فطرت و هستی ممکن منحصر به فرد خودش یه موجود منحصر به فرد شه ادامه ی مطلب

 

Sameness is a matter of science, differentiation is a matter of humanity

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۳ ، ۱۷:۲۶
به نام خدا

ازین که دوباره این جا رو راست و ریست کردم خوشجال نیستم شاید حتی ناراحتم ... آخه هنوز مشکلم رو با حضورم توی فضای مجازی حل نکردم :( اومدنم از سرناچاری بود یه کمی ... این که بدون این که بدونم و این قدر کم هزینه (حتی به قیمت یه سلام) دیگران منو ببینن ازارم می ده. هم این که فکر می کنم با حضورم (تازه اگه حضور باشه!) توی این جا و اون جای فضای مجازی وجودم تکه تکه شده. این جا توی فضای مجازی خیلی ها سعی دارن از خودشون هی شخصیت مجازی درست کنن! همه شون ازارم میدن دوست ندارم نقش بازی کنم حتی اگه نقش اجتماعی باشه! مثل معلم مثل شاگرد مثل هم اتاقی ... دوست دارم خودم باشم.

یه مدته تصمیم گرفتم گم بشم. هم انقدر کور بشم (و از دیگران دور) که بتونم گریه کنم. اون وقت بتونم انقدر گریه کنم که کور بشم ... تا خدا یوسفم رو بهم برگردونه ...

وَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ یَا أَسَفَى عَلَى یُوسُفَ وَابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ - سوره یوسف

قایم موشک!
۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۲ ، ۱۷:۴۸

چون به ازادی نزدیک تره!!!

سفرنامه ی پردیس هنرهای قشنگ- قسمت اول


شنیده بودم این دانشگاه تهرانی ها خیلی خودشون رو تحویل میگیرنا!! :) توی کلاس سر معرفی بچه ها  که از جاهای مختلفی اومده بودن نوبت به هرکی می افتاد استاد می پرسید خوب چرا دانشگاه تهران رو واسه ارشد انتخاب کردین؟ ... به یکی از بچه ها که رسید نه گذاشت نه برداشت خیلی جدی گفت چون نسبت به بهشتی و علم و صنعت به ترمینال ازادی نزدیک تره! آخر هفته ها می تونم راحت تر برم شهرستان! (ادامه مطلب)

 

عاقبت به خیری، کمال طباطبایی، همشهری داستان

عاقبت به خیری، تصویرساز: کمال طباطبایی، همشهری داستان


۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۲ ، ۱۶:۱۸

میگن کوزه گری برداشتو فوت اخر کوزه گری رو به شاگردش یاد نداد!

من میگم اتفاقا همین فوت های اخر بودن که ما روی به اخر شدن کشوندن! اگه کوزه گرا تا فوت اخر کوزه گری رو به شاگرداشون یاد میدادن حالا مجبور میشدن که واسه جلو افتادن برن سراغ یه قدم جلو تر از فوت اخر! رشد کنن و تعالی پیدا کنن. و تازه این هنر رو به نسل بعدیشون منتقل کنن! (توجه دارید که بزرگان معماری گذشته ما یه برگ کاغذ هم برای فرزندانشون،(= ما بچه های معماری) به جا نذاشتن!)

ادمای زرنگ همیشه راه و رسم کاراشون رو لو نمیدن اما من میگم ادمای زرنگ تر کسایی ان که این کار رو میکنن این طوری بقیه رشد میکنن و حالا که چیزی واسه احتکار ندارن و عقب افتادن مجبورن بجنبن و پیشرفت کنن یه قدم به جلو تر بردارن

با احتکار هیچ جامعه ای پیشرفت نمیکنه فقط با پایین نگه داشتن دیگران الکی خوش به خودش میباله.


کوزه



پانوشت:
فکر میکنم حال و روز اینایی که امروز دنبال   میرن کم ازین تصویر نداره.
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۱ ، ۱۲:۲۲

تنهایی بدترین درد ادم هاست!

حتی همه ی موجودات فکر کنم احد بودن فقط واسه خودش باشه ما ها بنده ها تحملشو نداریم ... اینو توی این چهار سال فهمیدم :(


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۱ ، ۱۹:۲۵

به نام خدای دوباره های ادمی

امروز دو شنبه 8  ابان ماه 91

تصمیم گرفتم دوباره بنویسم شاید باز بخاطر انباشتی از افکار که اذیتم میکردند-  در این یکی دو ماه اتفاقات خیلی بدی برام افتاد مهم نیست حالا میخام دوباره شروع کنم

 

دوگانه ای دیگر به نام واقعیت حقیقت

راستش درسته که این دو تا کلمه رو از اولین بار به شوخی و سر خنده و این که بحثی راه انداخته باشیم استفاده کردم اما روز به روز به محتوی این ها توی ذهنم سنگینی بیشتری انباشته شد تا جایی که الان فکر کردم باید بنویسمش

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۱ ، ۰۴:۵۵