یادداشت های روزانه

دغدغه های یک دانشجوی معماری از همه نوع

یادداشت های روزانه

دغدغه های یک دانشجوی معماری از همه نوع

یادداشت های روزانه

سلام دوستان
خب معلومه که من یه دست اندازم! نه مقصد که جواب سوال هامون رو بدونه و نه حتی یه راه که مسیر رو نشونمون بده. این که گفتم دست اندازم واسه همینه. دست انداز ها درست وقتی فکر میکنیم همه چی رو میدونیم مقصد رو میشناسیم راه رو درست انتخاب کردیم و حالا فقط باید گاز بدیم، سراغمون میان. واسه همینه که میگم اینجا دنبال جواب نگردین اومدم سوال کنم و با دوستانم حرف بزنم نه این که حرفم رو به هر بهانه ای بزنم ...

درباره ی دست انداز این جا بیشتر بخونید:
http://dast-andaz.blog.ir/page/about-me

بایگانی

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «همایش ها» ثبت شده است

سلام بچه ها هر دو هفته یه بار چهارشنبه ها حلقه هنر توی دانشگاه هنر برگزار میشه ... دوستانی که گذرشون به تهران افتاد حتما شرکت کنند ولی هر هفته متن صحبت ها توی سایت حلقه هنر قرار میگیره میتونید تو سایت ببینین :)
http://circleofart.ir/

اینم سایتم یه جورایی آرک دیلی ایرانی هاست :) تحلیلای جالبی روی کارها آرکدیلی و دیزاین بوم و ... میذاره:
yanondesign.com


حلقه هنر 5



۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۲ ، ۱۳:۴۳

زندگی مسابقه نیست!

 نقدی بر صحبت های دکتر افشار نادری در برنامه ی نقش مسابقات در پیشبرد معماری

 

سلام دوستان مطلب رو این جا منتشر کردم و هم در وبلاگ :) منتظر نظرات سازنده دوستان


حول و حوش 19 دی ماه سال گذشته بود که برنامه ای رو مجله ی همشهری معماری تدارک دیده بود موضوع خیلی جذابی داشت و برعکس خیلی از همایش ها و سمینار های عقیم دیگر به نظر میرسید که بوی دادخواهی و تغییر و تحول می داد. مراسم با سخنرانی کاملا اتفاقی و برنامه ریزی نشده ی دکتر  کامران افشار نادری شروع شد در واقع به خاطر حضور اتفاقی ایشان در مراسم قرار شد مطلبی را هم ایشان به عنوان مقدمه در مورد موضوع سمینار طی 5-6 دقیقه ارائه بدن. ادامه ی مطلب


نقش مسابقات در پیشبرد معماری - همشهری معماری

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۲ ، ۲۳:۳۴

طراحی از کجا شروع می شود؟


خاطرم هست یکی دو روز پیش و در حاشیه ی یکی از برنامه های انجمن بحثی پیش کشیده شد سر این که طراحی معماری یا فرایند طراحی معماری رو باید از کجا شروع کرد؟  خوب حرف ها متفاوت بود شاید تعدیل شده ترین صحبت ها حول و حوش این میگشت که برای هر موضوعی باید از یه جای خاص شروع کرد مثلا المان رو باید به خاطر خاصیت فرمی بودن از فرم یا کانسپت (استعاره و مفهوم) شروع کرد یا بیمارستان و ... رو از پلان و قص علی هذا ...

(ادامه ی مطلب)


 مشهدی میرزا - circumstances - انجمن علمی معماری علم و صنعت

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۴:۰۵

خوب نوبت میرسه به صحبت های دکتر مظاهریان! (نماینده ی دانشگاه تهران) به نظرم مهم ترین بحث و شاید دربدبینانه ترین حالت فقط واسه من بولد ترین مطلبی که توجه منو توی صحبتای ایشون جلب کرد بحث ارتباط دانشگاه با جامعه بود. خوب طبق عادت همیشگی دانشگاه تهرانی ها،  بحث از تشکیل دانشگاه تهران سال 1313 به امر رضاخان شروع شد (پانوشت اول) و این که این نهاد اصولا از همون اول هم یه نهاد جدا از جامعه و نیازهاش بود برعکس فلسفه ی شکل گیریش توی غرب یا مثلا در همون زمان مدارس سنتی ایرانی ها که درست "در راس جامعه قرار گرفته بودن" (پانوشت دوم)  امروز هم که حال و روز دانشگاه معلومه ! بدون توجه به نیاز های جامعه داره نیرو تربیت میکنه! به طور  مثال دکتر دو تا رشته رو ذکر کردن یکی طراحی داخلی بود که با وجود نیاز بالای جامعه و تقاضاش فقط چند تا دانشگاه انگشت شمار دارنش و بدتر ازون این که مثلا ما حتی یه دانشگاه که متخصص نورپردازی بیرون بده نداریم! و این در حالیه که خیلی از رشته هامون حالا اشباع شدن!

دکتر مظاهریان این وضعیت رو با تجربش توی کشوری که درس خونده وبد مقایسه کرد. جایی که 5-6 رشته ظرف یه عمر دانشجویی! (طول مدت تحصیل خود دکتر مظاهریان) تعطیل شده بودن و چند تا رشته ی جدید بنا به نیاز بازار کار تاسیس شده بودن!

 

میخوام این جا دو تا مطلب مرتبط رو از نگاه خودم اضافه کنم. اولی یه واقعیت تلخ توی مستند میراث آلبرتا (میتونید ازین جا دانلود کنین)  بود. یه جایی از قول رییس فکر میکنم دانشگاه کلمبیا میگه دانشگاه شریف بهترین دانشگاهی در جهان هست که دانشجوی برق توی کارشناسی تربیت میکنه!! خوب همون طور که میدونین تقریبا 90 درصد  به بالای بچه های برق شریف میرن خارج! و این یعنی ما به جای تربیت نیرو برای کشورمون آموزشمون جوریه که واسه جهان اولی ها نیرو تربیت میکنیم...

 

مستند آلبرتا


نکته ی دومی که می خواستم بهش اشاره کنم موضوعی بود که اخیرا توی نفحات نفت نظرمو جلب کرده و اون دانشگاه نفتیه! دانشگاه نفتی یعنی دانشگاهی که بدون توجه به جامعه و البته به حق! (چون بودجه اش رو نه از شرکت های صنعتی و نه از مالیات مردم میگیره بلکه فقط به یه منبع لایزال نفتی وابسته است!) این طوریه که دانشگاه هیچ نیازی به جامعه نداره یعنی اگه عنایت داشته باشین تا فردای قیامت هم هر چه قدر هم که جامعه تغییر کنه این می تونه هرچی خودش درست میدونه رو وجه همتش قرار بده! ازون طرف همین وضعیت به قول امیرخانی مدیر نفتی هم بار میاره! توی وضعیتی که مثلا خیلی از نیازها (مثل طراح داخلی یا ...) بی توجه می مونه توی یه جور حکم دولتی! جاهایی مثل دانشگاه تبریز ادعا میکنن میخوان قطب معماری اسلامی بشن! اونم نه معماری اسلامی به معنای درستش،  بلکه به میل و مفهومی که توی ذهن کسی که به دانشکده پول میده (یعنی مدیر دولتی که دستش توی نفته!).


پانوشت:

1- اشاره دکتر مظاهریان به بخشی از صحبت های خانم دکتر
2- بخشی از صحبت های دکتر بذر افکن

 

دانشگاه، صنعت، نفت




مطالب مرتبط دیگر دست-انداز:

تکه نگاری هایی از شب معمار - نگاه دانشگاه به جامعه (دکترمظاهریان)

تکه نگاری هایی  از شب معمار- یک فرصت تاریخی

تکه نگاری از سمینار مهندس نوحی- قسمت اول

تکه نگاری از سمینار مهندس نوحی + مشهدی میرزا!!!

معماری معاصر ایران، نفحات نفت و نقش مردم در تئوری معماری

هم چنین مطالب مرتبط با آموزش و همایش ها و نقد  و معماری ایرانی و معماری معاصر رو هم میتونید ببینید :)

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۱ ، ۰۸:۰۹

سلام دوستان طبق قولم قرار بود که گزارش کوتاهی رو درباره ی مباحثی که توی شب معمار مطرح شد بنویسم. البته کمی ایدم عوض شده و تصمیم گرفتم این بار نوشته های کوتاهی رو در مورد صحبت های تک تک اساتیدی که توی این شب صحبت کردن جدا جدا بنوییسم و هر بار در مورد نکات قابل توجه صحبت هاشون بحث کنم:

خوب یکی از اساتیدی که توی جلسه صحبت کرد. دکتر کاوه بذرافکن از دانشگاه آزاد تهران مرکز بود. دکتر بذرافکن صحبتش رو با اشاره به یه فرصت تاریخی شروع کرد. زمانی که شکم هرم جمعیتی ما یعنی کلی دانشجو و استاد و تکنسین و ... ی  جوون دارن کم کم میرن توی میان سالی!


ایشون میگفتن واقعا شاید دیگه هیچ وقت ایران با یه هم چین خیلی از حتی بچه های معماری ای که فرضا هم بد آموزش داده شدن روبرو نشه! و این یه فرصت تاریخی برای معماری ایرانه که باید قدرش رو دونست.

قبلا توی یادداشت "آموختن از موسیقی" (اینجا) در مورد یکی از علل موفقیت های موسیقی سنتی ایران توی این چند دهه نوشتم بد نیست اون رو هم نگاهی بندازین :)



کاریکاتور دانشجو




مطالب مرتبط دیگر دست-انداز:

تکه نگاری هایی از شب معمار - نگاه دانشگاه به جامعه (دکترمظاهریان)

تکه نگاری از سمینار مهندس نوحی- قسمت اول

تکه نگاری از سمینار مهندس نوحی + مشهدی میرزا!!!

هم چنین مطالب مرتبط با آموزش و همایش ها و نقد رو هم میتونید ببینید :)

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۱ ، ۰۸:۳۸

عرضم به حضورتون اواخر تیرماه بود و وسطای امتحانات که به توصیه یکی از دوستان کمر همت بستیم تا در جلسه ای به بزرگداشت دکتر صارمی شرکت کنیم. این متن قرار بود خیلی پیش تر از این ها به عنوانش (که همان موقع داخل جلسه انتخاب شده بود) وصل بشه اما تردید در مورد ضرورت و درستی نادرستی کار و همین طور بعدتر ها در مورد لحن و جدی و طنز بودن متن؛  بارها و  بارها نوشتن این داستان رو به تاخیر انداخت.

ماجرا رو با شاهد حرف هایی که بالا زدم شروع می کنم یعنی قسمتی از همون چرک نویس ها! :

 

"شرح زیر نه غرض ورزانه است و نه سعی در معرفی چیزی جز واقعیت را دارد بلکه صرفا گزارش یک نیم روزی است که یک دانشجوی سال چهارمی به توصیه یکی از دوستان برای شناختن دکتر علی اکبر صارمی تصمیم گرفت تا سراغ بزرگداشت دکتر صارمی را بگیرد و به همین سبب از درس و مشق زد و تا فرهنگسرای نیاوران همت گمارد و رفت!! گرچه شب امتحان تحلیل فضاهای شهری!! ..."


و البته بعد تر ها این جا هم اشاره هایی بهش داشتم:

"شنبه بعد از ظهر در فرهنگسرای نیاوران بزرگداشت دکتر صارمی برگزار شد. اون وسطای مراسم یه مرد دوست داشتنی فرصت حرف زدن پیدا کرد. بی تعارف مریدش شدم وقتی در بین همه ی اون هایی که به اسم وطن دوستی فقط از وضع موجود می نالیدن و مدام حرف از رفتن اون ور آب می زدن! رفت بالا و اومدن ما رو (اون هم شب امتحان) موجه کرد،  یادداشتی آماده کرده بود در مورد آموزش معماری و این که با وجود 400، 500 مدرسه معماری ای که داریم!! باید چه کنیم و چه نکنیم ..."

 



اما اصل ماجرا ...  بعد از این که نیم ساعتی دیر به جلسه رسیدم و افتتاحیه ی نمایشگاه کارای استاد رو از دست داده بودم؛ تازه فهمیدم مادر زنم چه قدر دوستم داره؛! فرصت به پذیرایی رسیده بود!!پذیرایی ای که صمیمیت توش شبیه یه مهمانی دوستانه بود و البته غرفه ی سه چهار تا شرکت اسپانسر بوی پول و تبلیغ  می داد.

 

از یه سری حواشی که بگذریم .... چهره ی بعضی ها خیلی خیلی جالب بود و اصلا داستان اصلی از نگاه های همین دو سه نفری که مثل صاب مجلسا(صاحب مجلس ها) وایساده بودن کنار سالن و یه هم چین نگاه هایی می کردن که اره ما این مراسم رو اجرا کردیم، شروع می شه.

این نگاه ها با اون دو سه کلیپ بلند معرفی اون دو سه شرکت که هویت اون دو سه نفر صاب مجلس رو مشخص می کرد همچین اصل موضوع رو تحت الشعاع قرار داده بود. که یادم رفت اومدم با دکتر صارمی آشنا بشم و بزرگداشتش کنم!!! شاید هم البته اصلا انتظار و حضور من توی اون جمع غلط بود همه یا کارمندای شرکتایی بودن که به نوعی دکتر باهاشون همکاری کرده بود یا دانشجوهایی که شاید (اگه بی انصافی کنم) قرار بود توی اون شرکتا جذب شن (یعنی می خوام بگم یه همچین احساسی رو منتقل می کردن حالا اصل قضیه چی بود الله اعلم).

این وسط تنها کسی که دکتر رو نمی شناخت شاید من بودم همین هم بود که از نگاه من جلسه ای که حتی وقتی مستندی از صحبت های دیگران در مورد دکتر رو پخش کردن بیش از همه چهره ی مصاحبه کننده ها و (نه بزرگان و اساتید مصاحبه شونده )  و ریزه کاری و حتی جلسات داخلی گروه مستند ساز خیلی بولد تر و بیش از تصویر خود استاد به چشم اومد. یعنی به یک معنا بزرگداشت دوستان دکتر صارمی و نه خود استاد!!!

این وسط، سخنرانی دو نفر فقط در مورد خود استاد بود یکی مهندس زین الدین و دیگری دکترفلامکی که شرح سخنرانی اول دکتر فلامکی اینجا آمد و صحبت مهندس زین الدین هم مجال دیگری رو می طلبه که به نظرم عالی ترین توصیفی بود که در مورد دکتر صارمی شنیدم و حتما برای ادای دینم به استاد صارمی خواهم نوشت.

 

البته همه و همه ی این رنج و مشقت ها رو تحمل کردم تا خود استاد(که با این وضعیت بزرگداشت استاد هنوز هم به نظرم زوده در موردشون قضاوت کنم چون واقعا نهایتا هم چیزی دست گیرم نشد) بیاد بالای سن و صحبت کنه که اون تیرمون هم به سنگ خورد کاری ندارم اما یه صحبت استاد واقعا اعصاب و روانم رو متلاشی کرد. وقتی استاد روی سن داستانی از تردید بین ماندن و رفتن رو گفت و این که چون ازدواج کرد و گرفتاری های این طوری مونده و داستان دانشجوهایی که برای کار و شرایط بهتر می رن اون طرف! حرف غلطی نبود ضمن این که شاید اون بالا و با توجه به طبع شوخ ایشون شاید همه ی حقیقت و دلیل ماندن هم نبود اما من وقتی همه ی این ها رو کنار تند و تند از ایران و وطن و ... حرف زدن مصاحبه شونده هایی مثل استاد سیحون و امانت و ... گذاشتم تازه به این حقیقت رسیدم که وطن دوستی اصولا بر دو نوعه!

 

یکیش شاید اینه که ایران وطنته دوسش داری از این جهت که تنها جایی توی این جهانه که متعلق به خودته، مردم خودت، سرزمین خودت، خاک خودت و قص علی هذا همش متعلق به تواند و حق تو!!  پس تا وقتی شرایط مشابهه، موندن این جا به هرجای دیگه توی این جهان ارجحه و دومین نوع وطن دوستی هم این که وطنته، خاکته و مردمت!  تو نسبت بهشون مسئولی ... اگه یه جای کار می لنگه ... اگه نظام حاکم غلطه و هر مشکل دیگه توی معماری ، حکومت و ... تو مسئولی وایسی و برای مردمت و به خاطر وطنت درستش کنی!! هرچند شرایط بهت سخت بگیره ... یعنی به نظرم دومی بیشتر از این که حق برات بیاره مسئولیت سازه ...

 

اما این آخر کار باید بگم جدا از همه ی این حرف و حدیث ها، شاید از همون اول هم برگزاری دومین نکوداشت برای دکتر یه جورایی معلوم بود که قرار به معرفی استاد نیست ... باز هم میگم انتظارم از یه معرفی جامع و کامل از استاد شاید غلط بود همین طور این طور قضاوت کردن و همه رو به یه چوب زدن اما فکر کردم دونستن این مطالب و نظرات کاملا شخصی برای دوستانی که زحمت برگزاری مراسم رو کشیدن جالب باشه... همین!


دکتر علی اکبر صارمی




مطالب مرتبط دیگر دست-انداز:

زندگی مسابقه نیست! (دکتر افشار نادری)

 یک مرد دوست داشتنی! (دکتر فلامکی)


تکه نگاری هایی از شب معمار - نگاه دانشگاه به جامعه (دکترمظاهریان)

تکه نگاری هایی  از شب معمار- یک فرصت تاریخی(دکترکاوه بذرافکن)

تکه نگاری از سمینار مهندس نوحی- قسمت اول

تکه نگاری از سمینار مهندس نوحی + مشهدی میرزا!!!


هم چنین مطالب مرتبط باو همایش ها و نقد و معماری معاصر  رو هم میتونید ببینید :)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۱ ، ۱۶:۳۸

دکتر فلامکی یک مرد دوست داشتنی!

 

شنبه بعد از ظهر در فرهنگسرای نیاوران بزرگداشت دکتر صارمی برگزار شد. اون وسط ای مراسم یه مرد دوست داشتنی فرصت حرف زدن پیدا کرد. بی تعارف مریدش شدم وقتی در بین همه ی اون هایی که به اسم وطن دوستی فقط از وضع موجود می نالیدن و مدام حرف از رفتن اون ور آب می زدن! رفت بالا و اومدن ما رو (اون هم شب امتحان) موجه کرد،  یادداشتی آماده کرده بود در مورد آموزش معماری و این که با وجود 400، 500 مدرسه معماری ای که داریم!! باید چه کنیم و چه نکنیم، البته من یادداشت رو دقیق خاطرم نیست به همین خاطر از این جا مطلبی رو آوردم:

 

 

موضوع مهمی که اتفاقا بسیار تاسف برانگیز هم است، تنبلی معماران و به ویژه معلمان معماری است. یک معلم معماری چه چیزی را تدریس می کند؟ متاسفانه ، معلم معماری، معماری درس نمیدهد، او در زمینه معماری چیزهایی می گوید که اگر یک معمار، از آن آگاهی نداشته باشد، نمی تواند طراحی کند. (+ زروان، + از رنجی که میبریم) معلم ابزارهای فکری متکی بر تجربه های کم و بیش ملموس را عنوان می کند و بعد ، تجربه های به دنیا آورده شده به عنوان نظریه که لزوما ساخته هم نشده اند را هم برای شما عنوان می کند.

 

 

 

واقعیت انکارناپذیر این است که ما در حال حاضر وضعیت مطلوبی نداریم و مهم ترین مسأله ما فعلا آموزش است و متاسفانه آموزش های دانشگاهی و آکادمیک روز به روز بدتر می شود.

 

 

دکتر منصور فلامکی




مطالب مرتبط دیگر دست-انداز:

مردی چنین میانه ی میدانم آرزوست! (دکتر کاظمی آشتیانی)


زندگی مسابقه نیست! (دکتر افشار نادری)

نکوداشت دوستان دکتر صارمی (دکتر علی اکبرصارمی)


تکه نگاری هایی از شب معمار - نگاه دانشگاه به جامعه (دکترمظاهریان)

تکه نگاری هایی  از شب معمار- یک فرصت تاریخی(دکترکاوه بذرافکن)

تکه نگاری از سمینار مهندس نوحی- قسمت اول

تکه نگاری از سمینار مهندس نوحی + مشهدی میرزا!!!


هم چنین مطالب مرتبط با تصاویر، آموزش و همایش ها و نقد  و رو هم میتونید ببینید :)



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۱ ، ۰۴:۱۱