یادداشت های روزانه

دغدغه های یک دانشجوی معماری از همه نوع

یادداشت های روزانه

دغدغه های یک دانشجوی معماری از همه نوع

یادداشت های روزانه

سلام دوستان
خب معلومه که من یه دست اندازم! نه مقصد که جواب سوال هامون رو بدونه و نه حتی یه راه که مسیر رو نشونمون بده. این که گفتم دست اندازم واسه همینه. دست انداز ها درست وقتی فکر میکنیم همه چی رو میدونیم مقصد رو میشناسیم راه رو درست انتخاب کردیم و حالا فقط باید گاز بدیم، سراغمون میان. واسه همینه که میگم اینجا دنبال جواب نگردین اومدم سوال کنم و با دوستانم حرف بزنم نه این که حرفم رو به هر بهانه ای بزنم ...

درباره ی دست انداز این جا بیشتر بخونید:
http://dast-andaz.blog.ir/page/about-me

بایگانی

برای دانشکده

يكشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۰، ۱۲:۵۳ ق.ظ

"برای دانشکده" شعر کوتاهی است در نقد دانشکده. این شعر را آبان ماه 1390   دوره ی کارشناسی در نشریه های دانشجویی آن موقع چاپ کردیم یادش بخیر :) - راستی دو بیت اول از حضرت حافظ است.


 دانشکده معماری دانشگاه علم و صنعت

"عمری است تا به راه غمت رو نهاده ایم

روی و ریای خلق به یک سونهاده ایم

 

ناموس چند ساله ی اجداد نیک نام

در راه جام و ساقی مهرو نهاده ایم" 1

 

***

 

صد صفحه خط کشیده ایم کم نیست ولی

ما عمر خویش را به پای بیان2 نهاده ایم

 

چند ترم، بعد از آن که استاد خط شدیم

نوبت به rendering و پلات نیز داده ایم!

 

***

 

یک ترم از شلوغی و جمعیت زیاد

یک ترم از به حد نصاب کلاس مانده ایم

 

ترمی به شوق دیدن استاد در تبیم

ترمی ز دست اساتید خویش در رویم

 

***

صبح ها که پلاس کلاسیم و بی هدف

شب هاست که به پلاس3 رو نهاده ایم

 

از بس که در کلاس همه خوبیم و بی کلک

از دوری رفیق به مجاز4 رو نهاده ایم

 

***

 

استاد نمره های مرا دیر می دهد

تا وقت تحویل پروژه های ترم بعد

 

آن وقت از باب هم نیاز و پس نیاز

ماییم و دو سه درسی که افتاده ایم!

 

***

 

برداشته ازین سر کچل کلاه

آن خیل مدرکی که به برداشت5 داده ایم

 

تخت است عالم اکنون به زعم ما

از بس که عکس تخت به استاد داده ایم

 

***

 

انقدر مگوی که نقدی بکن جوان

ما نقدهای خویش نسیه نیز داده ایم

 

نقدینگی جیب پدر پس چه می شود؟

از بس که ما به پلات پول داده ایم

 

***

 

ای ترم اولی میراث دار ما

پندگیر هر چند دیر که عمری ز کف داده ایم

 

گر از هنر خبری شد بگوی ما

بر در نوشته ایم که چهار سال آمدیم



پانوشت ها:
1- دو بیت اول از حضرت حافظ، این جا ناموس اجداد نیک نام مرا یاد معماری سنتی مان می انداخت. ساقی و مهرو هم میتوانست هرچیزی باشد غیر از که باید می بود چه معماری های رنگ و وارنگ غربی چه هم دانشکده ای های ...
2- بیان معماری
3- پلاس=google plus
4-فضای مجازی
5- درس برداشت از بناهای تاریخی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">