برای بچه های برداشت
سلام دوستان این شعرو اوایل سال 91 واسه بچه های برداشت روی نت گذاشتم اون موقع ها موقع تحویل پروژه های برداشت بود :) ادامه مطلب
"دیشب به سیل اشک ره خواب می زدم
نقشی به یاد خط تو بر آب می زدم
ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
جامی به یاد گوشه ی محراب می زدم"
خط های راست و کجم را که کشیده ام
نوبت به جزئیات رسیده، چنین لاف می زنم
لب تاپ من تابِ لبِ تو بر نتافت
این شد که از ته دل خویش داد می زنم
Pc خوابگاه هم چقدر هم غدر بود
سوزد چرا که دم ز جزئیات تو می زنم
بر cad که مغرور عالم بوده است و بی رقیب
با وصف جزئیات رخت طعنه می زنم
عاشق شدم به حسن روی تو ای حبیب
آن سان که پشت پا به "طرح" هم می زنم
انگار یک نفر تو را خلق کرده بهر من
تنها از آن جهت که من اینک پلان زنم
معمار این بنای رخت هرکه بود، بود
من هر چه فحش بوده هم اینک به آن زنم
هرگوشه از رخ قشنگ تو بر هزار رنگ
مستم به چای ورنه ز هوش می روم
ساعت ز وقت بوق سگم هم گذشته است
آیا تمام می کنم و من، خواب میروم؟
اینک بگیر این آخرین hatch من است
وه (ای) خوش ترین لحظه که آزاد می شوم
ای فاصله پر شو کنون ز hatch دقیق
ژوژمان شروع شد و دانشکده می روم
صبحی عجب غریب و سردو شکسته است
ای بخت چه گشته چنین زود می روم؟
Cad not respond گشت و bug داد
حین هچی (hatch) که به شوق می زدم
از خواب خوش پریدم و با دو دست خویش
بر سر زنم که به خواب cad می زدم
فرصت تمام گشت و به آخر رسید عمر
ژوژمان شروع شد دگر از دست می روم