معماری معاصر ایران، نفحات نفت و نقش مردم در تئوری معماری
"معماری نومیدانه در جست و جوی نوعی بازسازی نظری است. و برای درک نیازهای "واقعیت جدید" زمانه ی ما باید خود را روزامد کند. هم چنین در جهان به اندازه ی کافی آثار مدرن و پست مدرن و جامع گرا وجود دارد که به ما اجازه ی استنتاج و فراهم آوردن معیارهای انتقادی را بدهد. در حقیقت نیازی دوباره به جهت گیری سازنده و تداوم هم کاری میان تمامی عوامل مثبت- از میان آثار خلق شده - از سوی معمار و هم چنین اتلیه های طراحی احساس می شود." ص 16 بوطیقای معماری:آفرینش معماری جلد یک، انتونیادس - ترجمه احمدرضا آی ، انتشارات سروش |
فکر میکنم هنوز یه هفته نشده باشه که نفحات نفت امیرخانی روخوندم. کتاب کلا در مورد اثرات مخرب نفت در فرهنگ، سیاست و اقتصاد ایرانه و البته موضوع مهم تری به اسم مدیریت دولتی به پشتوانه ی پول نفت!
بعد چند فصل امیرخانی به این نتیجه میرسه که اصولا راه کار برون رفت از این اقتصاد مریض رو باید در خصوصی سازی و باز گذاشتن دست مردم در اقتصاد و ... جست و جو کرد...
البته این ها رو گفتم تا به این برسم که فکر میکنم فصل اخر باشه یه جایی در مورد اقتصاد اسلامی بحث میشه و این که این اقتصاد اسلامی از دل حوزه و بحث تئوریک و ... بیرون نمیاد.
مثال خیلی جالبی هم داره امیرخانی میگه همون طور که فصل مکاسب رساله های عملیه ی مراجع از دل کار اقتصادی مردم و مثلا بخش خمس و ... از بابت سوالایی که برای مردم پیش میومده شکل گرفته اقتصاد اسلامی هم باید از باز گذاشتن دست مردم در اقتصاد و رصد و تفسیر نمونه های موفق کار توی مملکت اسلامی شکل بگیره یعنی نمونه های غلط رو نقد کردن و بیرون کشیدن اصول درست از دل کارهای موفق.
بوطیقا رو تازه شروع کردم
داشتم فکر میکردم که کاری که غربی ها توی تفسیر تاریخشون میکنن میتونه الگوی خیلی خوبی واسه پیدا کردن راه معماری معاصر ما باشه تقریبا سراغ ندارم دانشجوی
کارشناسی معماری ای رو که نسبت به کارای معمارای ایرانی توی این چند دهه ی بعد
قاجار اطلاعی داشته باشه. حالا چه برسه به این که این
اثار وئ "تلاش های جمعی همه ی ما ایرانی ها" رو برای
رسیدن به معماری مطلوبمون رو خوب توی ذهنش دسته بندی شده و تفسیر شده داشته باشه! (پانوشت اول رو نگاه کنید)
جالب تر این جاست که چند وقت پیش صحبت های رهبر رو توی نشست آزادی گوش میدادم و نکته ی خیلی جالب این صحبت ها این جمله ش بود که میگفت مثلا وقتی ما به انقلاب فرانسه نگاه میکنیم تصورمون اینه که این حرکتای مردم و ... از اندیشه های فیلسوفا و نظریه پردازای اون عصر نشات گرفته در حالی که واقعیت برعکسه و این طور بوده که مردم جلو تر حرکت میکردن و این فیلسوفا و ... با رصد شعار ها خواسته ها و ... و بسط و تفکر و تفسیر این وقایع دست به صورت بندی (پانوشت دو) نظراتشون در مورد سیاست، فرهنگ و .... میزدن.
اما میرسیم به اصل موضوع میخواستم بگم که راه اینده ی معماری کشورمون با صرفا مباحث تئوریک و ... به جایی نمی رسه همون طور که توی اقتصاد اسلامی و ... به جایی نرسیده باید بشینیم و یه بار بدون پیش فرض های این تیپی که فلانی به چه جریانی وصله و ... و فلان معمار ارمنی بود یا بهایی! ببینیم این عقل جمعی ما ایرانی ها که از تک تک تلاش های فردی معمارامون توی این ور و اون ور کشور تشکیل میشه در مواجهه با روح زمانه ی جدید ایران زمین چی کرده؟ و کم کم راهمون رو از دلش بکشیم بیرون.
نکته ای که کمی نگران کننده است اینه که در حالی که نظریه پردازای غرب توی این راه با یه سیل عظیم از کارای (بخوانید تلاش های عملی) معماری این ور و اون ور عالم تغذیه میشن ما ایرانی ها حتی حال این رو نداریم که کارای کشورای فارسی زبان دیگه رو ببینم چه برسه به رصد کارای کشورای اسلامی و از اون بالاتر کارای خوب معمارای همون غرب!
پانوشت:
1- دو تا کتاب خوب رو واسه این قضیه توی دستور کارم دارم که فعلا فرصت نشده برم سراغشون یکی میراث معماری مدرن ایران ... ه که یه جورایی timeline ی و خطی تاریخ معماری ایران رو توی این چند دهه قبل انقلاب بررسی کرده (که کنار کارای بعد انقلاب کتاب معماری ایرانی بانی مسعود کامل میشه ) و دومی کتاب شرح جریان های فکری معماری و شهرسازی در ایران معاصر - نوشته ی سید محسن حبیبی هست که به تفسیر این تلاش های متعددو منفرد ما ایرانی ها دست زده و اون ها رو دسته بندی و تشریح کرده)
2- در مورد صورت بندی حتما مقاله ی زیر رو بخونین:
"نمایشگاه های معماری؛ صورتبندی گفتمان معماری" - دانلود مقاله