یادداشت های روزانه

دغدغه های یک دانشجوی معماری از همه نوع

یادداشت های روزانه

دغدغه های یک دانشجوی معماری از همه نوع

یادداشت های روزانه

سلام دوستان
خب معلومه که من یه دست اندازم! نه مقصد که جواب سوال هامون رو بدونه و نه حتی یه راه که مسیر رو نشونمون بده. این که گفتم دست اندازم واسه همینه. دست انداز ها درست وقتی فکر میکنیم همه چی رو میدونیم مقصد رو میشناسیم راه رو درست انتخاب کردیم و حالا فقط باید گاز بدیم، سراغمون میان. واسه همینه که میگم اینجا دنبال جواب نگردین اومدم سوال کنم و با دوستانم حرف بزنم نه این که حرفم رو به هر بهانه ای بزنم ...

درباره ی دست انداز این جا بیشتر بخونید:
http://dast-andaz.blog.ir/page/about-me

بایگانی

۶۷ مطلب با موضوع «مثلا اندیشیدنی هایم!! - Thinking» ثبت شده است

دیکتاتوری ابزارها!

 چرا دستی، چرا کامپیوتری؟ چرا این چرا اون؟

 

 

دو سالی می شه که دفتر فرهنگی دانشکده به صروت منسجم و پیگیر داره یکسری کلاس های آموزش نرم افزار رو برگزار می کنه. شاید درست مثل من، برای شما هم این مساله هنوز جا نیافتاده باشه که بالاخره استفاده از رایانه توی طراحی معماری خوبه یا نه؟ خیلی هم نگران نباشین! این طور که من متوجه شدم این سوال خیلی از اساتید، پژوهشگران و طراحان و ... دنیاست!

 

اینجا و در این یادداشت سعی داریم پاسخی برای  سوالاتی ازین دست پیدا کنیم:

  • آیا لازمه همه ی نرم افزار ها رو یاد بگیریم؟
  • فرق نرم افزار ها با هم چیه؟
  • وقتی میشه کامپیوتری کار کرد واسه چی انقد باید دستی کار کنیم؟
  • توی چه مرحله ای از فرایند طراحی خوبه یا میشه از کامپیوتر استفاده کرد؟ - ادامه ی مطلب

 

 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۳ ، ۰۱:۱۶

هر آدمی هر لحظه هم می تونه بدهکار باشه به دیگران و هم در همون لحظه از همه طلبکار! و برای هر دو هم دلایل کافی داشته باشه!

در حالی که مهم تر از هرچی اینه که روز قیامت کی بدهکاره و کی طلبکار، این وسط کسی نمیتونه به طور قطع حکم کنه حق با کی هست و نظر خدا چیه؟ به فرض که تونست حکم کنه، آدم طلبکار همیشه طلبکاره و آدم بدهکار همیشه بدهکار!

امام علی ع یه چیز دیگه میگه: دو چیز رو همیشه فراموش کن! خوبی خودت به دیگران و بدی دیگری به تو و دو چیز رو هرگز یادت نره، خوبی دیگران و بدی خودت رو!

 

این طوری همیشه بیش از این که حق داشته باشی؛ نسبت به دیگران تکلیف گردنت هست! بیشتر خوبی می کنی و کمتر از این که دیگران جبران کردن یا نه می رنجی.

خدا آدم ها رو مکلف به خوبی کرده اما ازین که حق داری دیگران نسبت به تو خوبی کنن (اگر هم  حرفی زده باشه) کمتر حرف زده! تو به تکلیفت (در قبال دیگری و برای خدا) عمل کن، چی کار داری که دیگران هم به تکلیفی که دارن عمل می کنن یا نه! بذار طلبکار ها همیشه ازت طلبکار باشن که اونقدر که باید در حقشون خوبی نکردی! مهم فقط حضرت حقه! :)

 

و انقدر بزرگ باش که فقط وقتی حقتو به دیگران یادآوری کنی که نسبت به اون ها تکلیف پیدا کردی که بدی هاشون رو بهشون یادآوری کنی! میخوام بگم وقتی حقتو به دیگری یادآوری کن که طرف حق داره بشنوه!

 

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن

منم که دیده نیالودم به بد دیدن

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

که در طریقت ما کافریست رنجیدن


طلبکار - بدهکار
۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۳ ، ۱۲:۱۸

دارم به هر کدوم از بچه هایی که باهام کرکسیون می کنن یه چیز می گم! از یه جایی شروع می کنم و به یه وجه مساله توجهشون میدم. حتی تکلیفاشون هم با هم متفاوت از آب در اومده! بعضی موقع ها وسط کرکسیون کلا بی خیال حرف هایی می شم که قرار بود بهش بزنم!

 

خلاصه این که خدا به خیر کنه! :) این کار البته خیلی بیشتر از یه نسخه ی جمعی به همشون دادن، ازم انرژی می گیره! تازه اغلب بعد کلاس میرم توی مترو، اتوبوس و ... توی راه برگشت کلی میشینم برای هر کدومشون یه  چیزایی مینویسم یه طرح درس متفاوت دراز مدت میچینم، جالب شده، واسه هر کدومشون یه پرونده درست کردم!

 

بچه ها خیلی متفاوت اند اصلا اون طور نیستن که فکر میکنی! هیچکی تنبل نیست، انگاری هر کدوم یه مشکل دارن یه جای کارشون میلنگه! با بضیهاشون فقط در مورد انگیزه هاشون صحبت کردم، کلا بی خیال چیزایی که اوردن شده بودم اخه احساس کردم اگه انگیزش رو پیدا کنه خیلی بهتر و بیشتر از بقیه کار میکنه! به بعضی ها گفتم نمونه کار ببینن و جلسه بعد واسم بیارن برای بعضی هاشون هم غدقن کردم برن سراغ نمونه کار! به استانداردهای بعضی نگاه هم نکردم گفتم باید از دل ایده هاش استاندارد بکشه بیرون و بعضی رو گذاشتم از دل استاندارد ها ایده بزنن! کلا یه شلم شوربایی به پا شده که هم دوسش دارم و هم یه کم ازش می ترسم! :)


۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۳ ، ۱۷:۲۷

الحمد لله رب العالمین، رب (پرورش دهنده، تربیت کننده) ربِّ ادم های اینجوری و اونجوری اونم شاید هرکی یه جوری(راه) متناسب با "وسعها" اما نهایتا به یه مقصد واحد "انا لله و انا الیه راجعون" وقتی همه متناسب با استعداد ها و اعمال و رفتارهامون، باز همگی به خدا برمیگیریدم اما بازم هرکی به یه اسم خدا، یکی به کریم، یکی به رحیم (سلام قول من الرب الرحیم و متازوا الیها المجرمون) و یکی به سخط و خشم الهی یکی به جبار یکی به کیفردهنده و ...

 

تشویق می تونه بدترین نوع تنبیه باشه، میتانه ظالمانه ترین و غیر انسانی ترین نوع تنبیه باشه میتانه یک ظلم باشه!

الذین صدوا عن سبیل الله باشه و این طوری تشویق کننده لایق سخط و غضب الهی بشه غیر المغضوب علیهم و الضالین (نه گمراهان و نه کسانی که آن ها را گمراه کردند ]شاید ازین جهت که نذاشتن ادم ها هرکی متناسب با وجود فی نفسه، فطرت و هستی ممکن منحصر به فرد خودش یه موجود منحصر به فرد شه ادامه ی مطلب

 

Sameness is a matter of science, differentiation is a matter of humanity

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۳ ، ۱۷:۲۶

توفیق شده با دکتر خانمحمدی و دکتر غفوریان و البته چند تا از دوستان خوب دیگه به عنوان اسیست طرح 2 بریم سر کلاس. ان شالله که هم آخر و عاقبت ما خوب بشه هم واسه بچه های کلاس اتفاقات خوبی بیافته این ترم :) یادداشت زیر اولین یادداشتی هست که بعد اولین جلسه ی حضورم سر کلاس نوشتم - ادامه مطلب



۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۳ ، ۲۳:۲۶

به نام خدا

سلام دوستان بالاخره بعد مدت ها یه کتاب خیلی خوب خوندم ازون جایی که جزو دغدغه هام و موضوعات مورد ابتلام هم بود این یکی کتاب بهم خیلی مزه داد :) - یه کامنت کوتاه رو این جا ببینید



۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۳۹
به نام خدا

ازین که دوباره این جا رو راست و ریست کردم خوشجال نیستم شاید حتی ناراحتم ... آخه هنوز مشکلم رو با حضورم توی فضای مجازی حل نکردم :( اومدنم از سرناچاری بود یه کمی ... این که بدون این که بدونم و این قدر کم هزینه (حتی به قیمت یه سلام) دیگران منو ببینن ازارم می ده. هم این که فکر می کنم با حضورم (تازه اگه حضور باشه!) توی این جا و اون جای فضای مجازی وجودم تکه تکه شده. این جا توی فضای مجازی خیلی ها سعی دارن از خودشون هی شخصیت مجازی درست کنن! همه شون ازارم میدن دوست ندارم نقش بازی کنم حتی اگه نقش اجتماعی باشه! مثل معلم مثل شاگرد مثل هم اتاقی ... دوست دارم خودم باشم.

یه مدته تصمیم گرفتم گم بشم. هم انقدر کور بشم (و از دیگران دور) که بتونم گریه کنم. اون وقت بتونم انقدر گریه کنم که کور بشم ... تا خدا یوسفم رو بهم برگردونه ...

وَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ یَا أَسَفَى عَلَى یُوسُفَ وَابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ - سوره یوسف

قایم موشک!
۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۲ ، ۱۷:۴۸

چون به ازادی نزدیک تره!!!

سفرنامه ی پردیس هنرهای قشنگ- قسمت اول


شنیده بودم این دانشگاه تهرانی ها خیلی خودشون رو تحویل میگیرنا!! :) توی کلاس سر معرفی بچه ها  که از جاهای مختلفی اومده بودن نوبت به هرکی می افتاد استاد می پرسید خوب چرا دانشگاه تهران رو واسه ارشد انتخاب کردین؟ ... به یکی از بچه ها که رسید نه گذاشت نه برداشت خیلی جدی گفت چون نسبت به بهشتی و علم و صنعت به ترمینال ازادی نزدیک تره! آخر هفته ها می تونم راحت تر برم شهرستان! (ادامه مطلب)

 

عاقبت به خیری، کمال طباطبایی، همشهری داستان

عاقبت به خیری، تصویرساز: کمال طباطبایی، همشهری داستان


۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۲ ، ۱۶:۱۸

امام زاده عبالله همدان طرح قدیم

امام زاده عبدالله همدان طرح جدید


پرده ی اول:


شب عید فطر بود که با خانواده رفته بودیم بیرون یه چرخی بزنیم با یکی از بستگان سر همین طرح جدید امام زاده بحث افتاد. همدانی ها بخصوص همدانی های هم سن و سال من خاطرات خیلی زیادی از فضای قبلی امام زاده عبدالله دارن طرح قبلی یه فضای بقعه مانند کوچیک وسط میدان بود و دور و بر این بقعه فضای سبز بزرگی بود که کلی خاطرات کودکی امثال من توی اون اتفاق افتاده بود یکی از معمول ترین اتفاقات توی فامیل نذری دادن توی فضای سبز دور و بر این بقعه بود درختای زیادی داشت و سایه دار بود به علاوه بدنه های خود بقعه هم تو رفتگی هایی داشت که مردم و خانواده ها توی سکوهای اطراف اون می نشستن و نذری میدادن بچه ها هم توی این فضای باز دور می چرخیدین و قص علی هذا ... ادامه مطلب

۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۱۵

زیبایی های بیشتر، اخلاقیات کمتر!

 

عنوان یادداشتی از میلاد ضابطی از بچه های قدیمی علم و صنعت هست که اگر اشتباه نکنم الان در ایتالیا داره دکتری میخونه. فروشگاه بی نام رو چند وقت قبل در ساباط (سایت دفتر فرهنگی دانشکده معماری) و همین طور در قالب پستی در گوگل پلاس دفتر به نقد کشیدیم این یادداشت رو هم ضابطی اذر ماه 91 نوشته مطلب جالبی هست پیشنهاد میکنم با توجه به کوتاه بودنش حتما بخونید :)


دریافت یادداشت میلاد ضابطی


راستی یادم رفت ان شالله چند روز بعد نقدهای بچه های دفتر و یکی دو تا از بچه های دانشگاه فردوسی و ... رو هم در مورد این بنا میذارم. علاوه بر این ها دو تا نکته باعث شد این یادداشت رو تو دست-انداز معرفی کنم، یکی بخش هایی از یادداشت هست که به نقش معمار در جامعه می پردازه (موضوعی که در قالب دو تصویر با مهندس نوحی مطرح شده بود - این جا) و دومی  عنوان یادداشت بود که به قول خود نویسنده دگرگون شده ی عبارت less aesthics,more ethics عنوان دوره ی هفتم دوسالانه ی معماری ونیز بوده، نهایتا یادداشت هم این جمله به پایان میرسه:

 

"زیبایی کمتر، و اخلاقیات بیشتر قطعا گره گشا خواهد بود."


فروشگاه بی نام - میلاد ضابطی


منبع: زیبایی های بیشتر، اخلاقیات کمتر - معماری آگاه (وبلاگ شخصی ضابطی)


۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۲ ، ۱۹:۲۱