یادداشت های روزانه

دغدغه های یک دانشجوی معماری از همه نوع

یادداشت های روزانه

دغدغه های یک دانشجوی معماری از همه نوع

یادداشت های روزانه

سلام دوستان
خب معلومه که من یه دست اندازم! نه مقصد که جواب سوال هامون رو بدونه و نه حتی یه راه که مسیر رو نشونمون بده. این که گفتم دست اندازم واسه همینه. دست انداز ها درست وقتی فکر میکنیم همه چی رو میدونیم مقصد رو میشناسیم راه رو درست انتخاب کردیم و حالا فقط باید گاز بدیم، سراغمون میان. واسه همینه که میگم اینجا دنبال جواب نگردین اومدم سوال کنم و با دوستانم حرف بزنم نه این که حرفم رو به هر بهانه ای بزنم ...

درباره ی دست انداز این جا بیشتر بخونید:
http://dast-andaz.blog.ir/page/about-me

بایگانی

۶۷ مطلب با موضوع «مثلا اندیشیدنی هایم!! - Thinking» ثبت شده است

          دیدن کارهای بچه های دیگه ی کلاس نعمتی بود که حدود 2 ترمی (از اواسط طرح 1 و 2) است به علل و دلایلی از اون محروم بودم به خاطر دارم در یک دسته بندی صرفا فرمیِ کارهای بچه های کلاس، اوایل طرح یک به یه دسته بندی کلی رسیده بودم کار بعضی بچه ها یه هویت واحد و یکپارچه داشت اغلب به نظر می رسید از یه ایده ی محوری یا از یه حجم شاخص تشکیل شده گاهی حتی یه فرم خالص! و بر عکس اون کار بعضی از ترکیب چندین حجم یا ایده به وجود میومد.

 

در همون روزها تجربه ی چند طنز رو داشتم (در مدح خلیفه + آموزش گام به گام اپوزوسیون نمایی) (3) که ناخودآگاه وقتی در کنار این دسته بندی های فرمی قرار گرفتن به یه دسته بندی معنا دار تر در فرآیند طراحی منجر شدن: "یکه انگاری و تکه انگاری" چیزی که بعد ها توی اردوی مشهد همون سال با بحث کردن و توی سر و کله ی همدیگه زدن با ]حسین[خلیفه بسط پیدا کرد (1) و حالا کم کم وقتی این دسته بندی رو در کنار چیزایی که ترم های 3 و 4 توی مقدمات 1 و 2 یاد گفتیم قرار می گیره معنادارتر میشه البته این بین خوندن کتاب "تکه انگاری collage" دکتر ادیب (2) اونقدر منو به فکر انداخت که بتونم مطالب رو نظم و شاکله بدم(و شاید به به تعبیر دیگه انقدر پخته شد) که بتونم اون رو در قالب یه نوشته ی نسبتا کوتاه و مدون این جا بیارم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۰ ، ۲۰:۲۹

به تازگی یه سری از برداشت های شخصیم رو از درگیری با فرآیند طراحی برخی دوستان مقدمات 2 ای و طرح یکی توی وبلاگ دفتر جمع بندی کردم . این نوشته درباره ی بررسی نقش ابزار های طراحی در شکل گیری مولد های اولیه است و در دو بخش قراره آپلود شه بخش اول به بررسی ضرورت موضوع پرداخته و در بخش دوم با بررسی برخی معماران معروف سعی شده یه سری راهکار برای برون رفت از این به اصطلاح دیکتاتوری داده بشه. البته متاسفانه بخش ایندکس و منابع نوشتم توی قسمت دوم قرار داره !

دیکتاتوری مواد و مصالح (1)

دیکتاتوری مواد و مصالح (2)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۸۹ ، ۲۰:۵۱

ساباط ی دیگر به پا شد تا قدم کوچک دیگری باشد برای آینده ی معماری کشور عزیزمان

ضمنا به زودی لینک دانلود نشریه ساباط آبان ماه هم روی همین وبلاگ درج می شه:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۸۹ ، ۱۵:۵۹

پرونده ی لاوسنیــــسم در دفتر فرهنگی

(یا طراحان چگونه نشریه می بندند؟؟)

 

          حال که در آستانه ی انتشار دومین شماره از نشریه ی سـابــاط هستیم و از طرفی هم با خبر شدیم دوستانمان در انجمن علمی در پی تدارک نشریه ای برای دانشکده هستند که به خودی خود کار بسیار حسنه ای برای بیرون رفتن از این رخوت دانشکده است در جهت حمایت از دوستانمان به فکر افتادم که تا ما را از این سمت شریف!! سردبیری بیرونمان نکردند و هنوز اساتید گویا مطالبمان را مورد مداقه قرار نداده اند تجربیات شاید این ناشی ترین سردبیر دانشگاه را برای دوستان سایر تشکل های دانشگاه و به خصوص دوستان خوبم در انجمن علمی که بالاخره مصداق هم خانه ای هایمان در مثل "چراغی که به خانه رواست به مسجد ..." هستند بنویسم تا حداقل در این چند ترممان ما هم برای این دانشکده کاری کرده باشیم. اما نکته ای که شاید باعث شد به این فکر بیافتم که این دست نوشته ی ناشیانه شاید برای دوستان دیگرم هم مفید باشد این اتفاق حسنه بود که شروع کار نشریه مصادف شد با خواندن صفحات نخست کتابی که سر کلاس طرح یک معرفی شده بود و شد راهنمایی برای مدیریت محتوایی نشریه.)"طراحان چگونه می اندیشند" برایان لاوسن ترجمه دکتر ندیمی انتشارات دانشگاه بهشتی)

         

          از آن جایی که هر چه کار نشریه جلوتر می رفت من هم کتاب ممدوح سطور بالا !! را بیشتر می خواندم توصیه های برایان!! عزیز هم بیشتر در کار نشریه نمود پیدا می کرد من هم سعی کردم در این چند خط این تاثیر را شرح دهم :

برایان لاوسن - طراحان چگونه می اندیشند


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۸۹ ، ۱۹:۱۰

قصه از آن جا شروع شد که اتفاقی من و استاد توی مینی بوس برگشت به تهران کنار هم نشستیم حادثه ای که برای من هم مایه ی افتخاربود و هم سبب خیر زیادی شد .البته بی خودی فکرتون به سمت نمره و پاچه خواری نره منظورم بحث هایی بو که در راه در گرفت.این ده ساعت مصاحبت ما به بهانه ی روستامان شروع شد و به کجاها که نکشید. جمال آباد روستایی که ما توی این سفر بررسی کردیم شاید در گذشته ای نه چندان دور حدود 10-20 برابر جمعیتی که الان داره سکنه داشته ولی حالا به خاطر خشک شدن چشمه فقط صدای مادر به قربونت بِرِم (البته خطاب به پسرای گلی مثل ما) به جای هیاهوی بچه ها به گوش میرسه به جرئت بگم در این دو روز که روستا بودیم فقط 6 نفر دیدیم اون هم با میانگین سنی بالای 50 سال تا جایی که مردان روستا (اشاره به گروه شناسایی مان) را گمان بر این افتاد که جمعیت روستا با ورود ما حدود 1.5 برابر شده باشد!          

            برگردیم سر اصل قضیه صحبت ما از چگونگی احیای روستا بود...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۸۹ ، ۱۶:۳۰

این مطلب رو اولین بار سال 89 برای معمار 24 (نشریه الکترونیکی معماران زیر 24 سال) نوشته بودم :)

متن زیر برداشتی به نسبت آزاد است از مصاحبه ی استاد نوحی (عضو هیئت علمی دانشکده معماری دانشگاه علم و صنعت)که در تاریخ 25 آبان 85 با روزنامه ی همشهری داشته اند.این مصاحبه در کتاب "تاملاتی در هنر و معماری"(نوشته ی حمید نوحی انتشارات گنج هنر چاپ دوم) به چاپ رسیده است.

تاملات در هنر و معماری - حمید نوحی

بحث از این جا آغاز می شود که اصولا معماری اسلامی چیست ؟ استاد البته در مقالاتی دیگر...
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۸۹ ، ۲۳:۰۷

هزار و یک شب با معماری

(یا شرحی بر مصایب شیرین حضرت ابراهیم علیه السلام)

همه ی ما حداقل یک بار آن را دیده ایم  ، ساده ترین حجم و بی آلایش ترین بنا و درعین حال محبوب ترین و مشهورترین تندیس بشری که هزار بار از آنچه بعد از آن به تصنع برای نفس خویش ساخته ایم پرمعنی تر و جلیل تر است .

از معمارش که بپرسی چه شب های دراز برای یافتن معنای صاحب خانه به کند و کاو خویشتن پرداخت و درست آنگاه که بنای خویش را به پایان برد ، به این مرتبت رسید که یگانه معمار جهان رخصت داد تا بر تمامی القاب حبیبش لقبی بیفزاید و مهرازیِ خانۀ خویش را بدو بسپارد و چه بزرگ مرتبتی است این منزلت ابراهیم که معمار خانۀ معمار جهان شد .

و تو اینک وارث پدر خویشی و معمار فردای بشر چه کودکان بی سرپناهی و چه خرابه های کفر و الحاد که چشم به راه مهرازی چون تواَند تا بعد هزار شب جهد و تلاش در پی معماریِ خویشتنت به هزار و یکمین شب پای بر جای پدرانت نهی و فردای بشر به پا داری.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۸۹ ، ۱۶:۰۷