به نام خدا :)
پنجشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۲، ۰۵:۴۸ ب.ظ
به نام خدا
ازین که دوباره این جا رو راست و ریست کردم خوشجال نیستم شاید حتی ناراحتم ... آخه هنوز مشکلم رو با حضورم توی فضای مجازی حل نکردم :( اومدنم از سرناچاری بود یه کمی ... این که بدون این که بدونم و این قدر کم هزینه (حتی به قیمت یه سلام) دیگران منو ببینن ازارم می ده. هم این که فکر می کنم با حضورم (تازه اگه حضور باشه!) توی این جا و اون جای فضای مجازی وجودم تکه تکه شده. این جا توی فضای مجازی خیلی ها سعی دارن از خودشون هی شخصیت مجازی درست کنن! همه شون ازارم میدن دوست ندارم نقش بازی کنم حتی اگه نقش اجتماعی باشه! مثل معلم مثل شاگرد مثل هم اتاقی ... دوست دارم خودم باشم.
یه مدته تصمیم گرفتم گم بشم. هم انقدر کور بشم (و از دیگران دور) که بتونم گریه کنم. اون وقت بتونم انقدر گریه کنم که کور بشم ... تا خدا یوسفم رو بهم برگردونه ...
ازین که دوباره این جا رو راست و ریست کردم خوشجال نیستم شاید حتی ناراحتم ... آخه هنوز مشکلم رو با حضورم توی فضای مجازی حل نکردم :( اومدنم از سرناچاری بود یه کمی ... این که بدون این که بدونم و این قدر کم هزینه (حتی به قیمت یه سلام) دیگران منو ببینن ازارم می ده. هم این که فکر می کنم با حضورم (تازه اگه حضور باشه!) توی این جا و اون جای فضای مجازی وجودم تکه تکه شده. این جا توی فضای مجازی خیلی ها سعی دارن از خودشون هی شخصیت مجازی درست کنن! همه شون ازارم میدن دوست ندارم نقش بازی کنم حتی اگه نقش اجتماعی باشه! مثل معلم مثل شاگرد مثل هم اتاقی ... دوست دارم خودم باشم.
یه مدته تصمیم گرفتم گم بشم. هم انقدر کور بشم (و از دیگران دور) که بتونم گریه کنم. اون وقت بتونم انقدر گریه کنم که کور بشم ... تا خدا یوسفم رو بهم برگردونه ...
وَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ یَا أَسَفَى عَلَى یُوسُفَ وَابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ - سوره یوسف
۹۲/۱۱/۱۷
اما دوتکه سنگ هیچگاه با هم یکی نمی شوند !
پس هر چه سخت تر و قالبی تر باشیم،
فهم دیگران برایمان مشکل تر، و در نتیجه
امکان بزرگتر شدنمان نیز کاهش می یابد...
آب در عین نرمی و لطافت در مقایسه با سنگ،
به مراتب سر سخت تر، و در رسیدن به هدف خود
لجوجتر و مصمم تر است.
سنگ، پشت اولین مانع جدی می ایستد.
اما آب... راه خود را به سمت دریا می یابد.
در زندگی، معنای واقعی
سرسختی، استواری و مصمم بودن را،
در دل نرمی و گذشت باید جستجو کرد.
گاهی لازم است کوتاه بیایی...
گاهی نمیتوان بخشید و گذشت...اما می توان چشمان را بست
و عبور کرد
گاهی مجبور می شوی نادیده بگیری...
گاهی نگاهت را به سمت دیگر بدوز که نبینی....
ولی با آگاهی و شناخت
وآنگاه بخشیدن را خواهی آموخت