یادداشت های روزانه

دغدغه های یک دانشجوی معماری از همه نوع

یادداشت های روزانه

دغدغه های یک دانشجوی معماری از همه نوع

یادداشت های روزانه

سلام دوستان
خب معلومه که من یه دست اندازم! نه مقصد که جواب سوال هامون رو بدونه و نه حتی یه راه که مسیر رو نشونمون بده. این که گفتم دست اندازم واسه همینه. دست انداز ها درست وقتی فکر میکنیم همه چی رو میدونیم مقصد رو میشناسیم راه رو درست انتخاب کردیم و حالا فقط باید گاز بدیم، سراغمون میان. واسه همینه که میگم اینجا دنبال جواب نگردین اومدم سوال کنم و با دوستانم حرف بزنم نه این که حرفم رو به هر بهانه ای بزنم ...

درباره ی دست انداز این جا بیشتر بخونید:
http://dast-andaz.blog.ir/page/about-me

بایگانی

۸ مطلب در اسفند ۱۳۹۱ ثبت شده است


تحصیل در خارج چرا چگونه


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۱ ، ۱۲:۵۶
سلام دوستان
بعد از یکی دو تا کامنت انگلیسی گذاشتن توی archdaily و حسابی جوگیر شدن بنده! بالاخره دلمو به دریا زدم و اولین کتاب انگلیسی رو شروع کردم به خوندن!
البته خیلی دست و پا شکسته ولی کتاب خیلی خوبیه ... جزو منابعی بود که کتاب تئوری معماری سالینگاروس خیلی بهش ارجاع داده بود. و بیچاره رو به هزار زحمت که دانلود کردم دو سالی خاک میخورد!
راستش فعلا 5-6 صفحه ای خوندم به علاوه ی یه 20-30 صفحه فهرست و اینا :) منتهی این تو بمیری دیگه ازون تو بمیریا نیست میخوام تا آخرش برم ... ان شالله

راستی چند روزی در فضای مجازی غایب میشم تا یه کم به کارای عقب افتادم برسم :)

virus of the mind



مطالب مرتبط دیگر دست-انداز:

در مسیر کشف یه خروار الگوهای فضایی با تشکر ویژه از رفیق حائری!


 

هم چنین مطالب مرتبط با   فرایند طراحی و process design  دغدغه هام،  کتاب معماری، معرفی کتاب،   هم میتونید ببینید :)


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۱ ، ۱۱:۳۲

پیرامون نقد و بحث در یانون‌دیزاین، که به تاریخ 11 اسفند ماه در یانون دیزاین منتشر شد ...

http://yanondesign.com/1391/12/critical-imagination-in-art-and-architecture


نقد از گذشته هم‌واره به عنوان ابزاری در جهت رشد و تعالی طرفین نقد بوده و هست! نویسنده سعی دارد تا با بیان پرسش‌هایی و البته خلق موقعیت‌هایی نه چندان خاص (یکی دو مورد اشاره شده در متن)، به کاوش در موضوع نقد هنر و معماری بپردازد! در جست‌وجوی ریشه‌های علمی به تعریف نقد از دیدگاه وین اتو به عنوان ابزاری سازنده رسیده و از آن برای تغذیه‌ی موقعیت‌هایی که خلق کرده بهره می‌برد، موقعیت‌هایی که نهایتا گویا باید آدم‌های بزرگ قصه (داناترها و باتجربه‌ترها) در روی‌کردی تربیت‌گونه شاید لازم باشد، حتی اشتباهات کم‌سابقه‌ترها را نیز مورد تایید قرار دهند!


کاریکاتور - سخنرانی - پایان سخنرانی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۱ ، ۱۴:۵۹

همه می خوابن که بتونن کتاب بخونن ما دوران کنکور، کتاب میخوندیم که بتونیم خوب بخوابیم!



                               کاریکاتور از توکا نیستانی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۱ ، ۲۱:۵۳

خوب نوبت میرسه به صحبت های دکتر مظاهریان! (نماینده ی دانشگاه تهران) به نظرم مهم ترین بحث و شاید دربدبینانه ترین حالت فقط واسه من بولد ترین مطلبی که توجه منو توی صحبتای ایشون جلب کرد بحث ارتباط دانشگاه با جامعه بود. خوب طبق عادت همیشگی دانشگاه تهرانی ها،  بحث از تشکیل دانشگاه تهران سال 1313 به امر رضاخان شروع شد (پانوشت اول) و این که این نهاد اصولا از همون اول هم یه نهاد جدا از جامعه و نیازهاش بود برعکس فلسفه ی شکل گیریش توی غرب یا مثلا در همون زمان مدارس سنتی ایرانی ها که درست "در راس جامعه قرار گرفته بودن" (پانوشت دوم)  امروز هم که حال و روز دانشگاه معلومه ! بدون توجه به نیاز های جامعه داره نیرو تربیت میکنه! به طور  مثال دکتر دو تا رشته رو ذکر کردن یکی طراحی داخلی بود که با وجود نیاز بالای جامعه و تقاضاش فقط چند تا دانشگاه انگشت شمار دارنش و بدتر ازون این که مثلا ما حتی یه دانشگاه که متخصص نورپردازی بیرون بده نداریم! و این در حالیه که خیلی از رشته هامون حالا اشباع شدن!

دکتر مظاهریان این وضعیت رو با تجربش توی کشوری که درس خونده وبد مقایسه کرد. جایی که 5-6 رشته ظرف یه عمر دانشجویی! (طول مدت تحصیل خود دکتر مظاهریان) تعطیل شده بودن و چند تا رشته ی جدید بنا به نیاز بازار کار تاسیس شده بودن!

 

میخوام این جا دو تا مطلب مرتبط رو از نگاه خودم اضافه کنم. اولی یه واقعیت تلخ توی مستند میراث آلبرتا (میتونید ازین جا دانلود کنین)  بود. یه جایی از قول رییس فکر میکنم دانشگاه کلمبیا میگه دانشگاه شریف بهترین دانشگاهی در جهان هست که دانشجوی برق توی کارشناسی تربیت میکنه!! خوب همون طور که میدونین تقریبا 90 درصد  به بالای بچه های برق شریف میرن خارج! و این یعنی ما به جای تربیت نیرو برای کشورمون آموزشمون جوریه که واسه جهان اولی ها نیرو تربیت میکنیم...

 

مستند آلبرتا


نکته ی دومی که می خواستم بهش اشاره کنم موضوعی بود که اخیرا توی نفحات نفت نظرمو جلب کرده و اون دانشگاه نفتیه! دانشگاه نفتی یعنی دانشگاهی که بدون توجه به جامعه و البته به حق! (چون بودجه اش رو نه از شرکت های صنعتی و نه از مالیات مردم میگیره بلکه فقط به یه منبع لایزال نفتی وابسته است!) این طوریه که دانشگاه هیچ نیازی به جامعه نداره یعنی اگه عنایت داشته باشین تا فردای قیامت هم هر چه قدر هم که جامعه تغییر کنه این می تونه هرچی خودش درست میدونه رو وجه همتش قرار بده! ازون طرف همین وضعیت به قول امیرخانی مدیر نفتی هم بار میاره! توی وضعیتی که مثلا خیلی از نیازها (مثل طراح داخلی یا ...) بی توجه می مونه توی یه جور حکم دولتی! جاهایی مثل دانشگاه تبریز ادعا میکنن میخوان قطب معماری اسلامی بشن! اونم نه معماری اسلامی به معنای درستش،  بلکه به میل و مفهومی که توی ذهن کسی که به دانشکده پول میده (یعنی مدیر دولتی که دستش توی نفته!).


پانوشت:

1- اشاره دکتر مظاهریان به بخشی از صحبت های خانم دکتر
2- بخشی از صحبت های دکتر بذر افکن

 

دانشگاه، صنعت، نفت




مطالب مرتبط دیگر دست-انداز:

تکه نگاری هایی از شب معمار - نگاه دانشگاه به جامعه (دکترمظاهریان)

تکه نگاری هایی  از شب معمار- یک فرصت تاریخی

تکه نگاری از سمینار مهندس نوحی- قسمت اول

تکه نگاری از سمینار مهندس نوحی + مشهدی میرزا!!!

معماری معاصر ایران، نفحات نفت و نقش مردم در تئوری معماری

هم چنین مطالب مرتبط با آموزش و همایش ها و نقد  و معماری ایرانی و معماری معاصر رو هم میتونید ببینید :)

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۱ ، ۰۸:۰۹

سلام دوستان طبق قولم قرار بود که گزارش کوتاهی رو درباره ی مباحثی که توی شب معمار مطرح شد بنویسم. البته کمی ایدم عوض شده و تصمیم گرفتم این بار نوشته های کوتاهی رو در مورد صحبت های تک تک اساتیدی که توی این شب صحبت کردن جدا جدا بنوییسم و هر بار در مورد نکات قابل توجه صحبت هاشون بحث کنم:

خوب یکی از اساتیدی که توی جلسه صحبت کرد. دکتر کاوه بذرافکن از دانشگاه آزاد تهران مرکز بود. دکتر بذرافکن صحبتش رو با اشاره به یه فرصت تاریخی شروع کرد. زمانی که شکم هرم جمعیتی ما یعنی کلی دانشجو و استاد و تکنسین و ... ی  جوون دارن کم کم میرن توی میان سالی!


ایشون میگفتن واقعا شاید دیگه هیچ وقت ایران با یه هم چین خیلی از حتی بچه های معماری ای که فرضا هم بد آموزش داده شدن روبرو نشه! و این یه فرصت تاریخی برای معماری ایرانه که باید قدرش رو دونست.

قبلا توی یادداشت "آموختن از موسیقی" (اینجا) در مورد یکی از علل موفقیت های موسیقی سنتی ایران توی این چند دهه نوشتم بد نیست اون رو هم نگاهی بندازین :)



کاریکاتور دانشجو




مطالب مرتبط دیگر دست-انداز:

تکه نگاری هایی از شب معمار - نگاه دانشگاه به جامعه (دکترمظاهریان)

تکه نگاری از سمینار مهندس نوحی- قسمت اول

تکه نگاری از سمینار مهندس نوحی + مشهدی میرزا!!!

هم چنین مطالب مرتبط با آموزش و همایش ها و نقد رو هم میتونید ببینید :)

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۱ ، ۰۸:۳۸

این مطلب رو به صورت کامنت توی وبلاگ کاه گل (صائب کفایتی از بچه های دانشگاه هنر) گذاشتم عادت دارم این جور موقع ها برای یه جایی ثبت کردن نوشته هام هم که شده دوباره توی وبلاگم بنویسمش :)

اصل مطلب رو این جا ببینین: (عکس رو هم از وبلاگ خودش این جا میذارم)


مسجد پارک لاله عکاس صائب کفایتی


به نظرم باید ببینیم یه اثر هنری چی می خواد بگه گاهی فقط می خواد در هیئت یه اثر هنری منفرد یه کار خوب باشه. و گاهی میخواد حرفای گنده گنده بزنه مثلا خودشو یه الگو معرفی کنه یا مثلا بگه به جای کار "خوب" (یه اثر هنری فردگرا و وابسته به زمینه) من یه کار "درست" ام !!  (درست ینی معماری رو یه علم دونستن و راه و روشمون رو به دیگران تجویز کنیم)

به نظرم این مسجد خیلی صمیمی و خوبه! حرف زیادی نمی خواد بزنه ینی در حد خودش و این که یه مسجد خوب توی یه پارک معروفم میخوام یه کار و اثر خوب باشم و توی این موضوع واقعا موفقه :)

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۱ ، ۱۵:۳۱


"معماری نومیدانه در جست و جوی نوعی بازسازی نظری است. و برای درک نیازهای "واقعیت جدید"

زمانه ی ما باید خود را روزامد کند.

هم چنین در جهان به اندازه ی کافی آثار مدرن و پست مدرن و جامع گرا وجود دارد که به ما اجازه ی استنتاج و فراهم آوردن معیارهای انتقادی را بدهد.

در حقیقت نیازی دوباره به جهت گیری سازنده و تداوم هم کاری میان تمامی عوامل مثبت- از میان آثار خلق شده - از سوی معمار و هم  چنین اتلیه های طراحی احساس می شود."

ص 16 بوطیقای معماری:آفرینش معماری  جلد یک، انتونیادس - ترجمه احمدرضا آی ، انتشارات سروش


فکر میکنم هنوز یه هفته نشده باشه که نفحات نفت امیرخانی روخوندم. کتاب کلا در مورد اثرات مخرب نفت در فرهنگ، سیاست و اقتصاد ایرانه و البته موضوع مهم تری به اسم مدیریت دولتی به پشتوانه ی پول نفت!

بعد چند فصل امیرخانی به این نتیجه میرسه که اصولا راه کار برون رفت از این اقتصاد مریض رو باید در خصوصی سازی و باز گذاشتن دست مردم در اقتصاد و ... جست و جو کرد...

البته این ها رو گفتم تا به این برسم که فکر میکنم فصل اخر باشه یه جایی در مورد اقتصاد اسلامی بحث میشه و این که این اقتصاد اسلامی از دل حوزه و بحث تئوریک و ... بیرون نمیاد.

مثال خیلی جالبی هم داره امیرخانی میگه همون طور که فصل مکاسب رساله های عملیه ی مراجع از دل کار اقتصادی مردم و مثلا بخش خمس و ... از بابت سوالایی که برای مردم پیش میومده شکل گرفته اقتصاد اسلامی هم باید از باز گذاشتن دست مردم در اقتصاد و رصد و تفسیر نمونه های موفق کار توی مملکت اسلامی شکل بگیره یعنی نمونه های غلط رو نقد کردن و بیرون کشیدن اصول درست از دل کارهای موفق.


حاصل سخنرانی


بوطیقا رو تازه شروع کردم داشتم فکر میکردم که کاری که غربی ها توی تفسیر تاریخشون میکنن میتونه الگوی خیلی خوبی واسه پیدا کردن راه معماری  معاصر ما باشه تقریبا سراغ ندارم دانشجوی کارشناسی معماری ای رو که نسبت به کارای معمارای ایرانی توی این چند دهه ی بعد قاجار اطلاعی داشته باشه. حالا چه برسه به این که این اثار وئ "تلاش  های جمعی همه ی ما ایرانی ها" رو برای رسیدن به معماری مطلوبمون رو خوب توی ذهنش دسته بندی شده و تفسیر شده داشته باشه! (پانوشت اول رو نگاه کنید)


جالب تر این جاست که چند وقت پیش صحبت های رهبر رو توی نشست آزادی گوش میدادم و نکته ی خیلی جالب این صحبت ها این جمله ش بود که میگفت مثلا وقتی ما به انقلاب فرانسه نگاه میکنیم تصورمون اینه که این حرکتای مردم و ... از اندیشه های فیلسوفا و نظریه پردازای اون عصر نشات گرفته در حالی که واقعیت برعکسه و این طور بوده که مردم جلو تر حرکت میکردن و این فیلسوفا و ... با رصد شعار ها خواسته ها و ... و بسط و تفکر و تفسیر این وقایع دست به صورت بندی (پانوشت دو) نظراتشون در مورد سیاست، فرهنگ و .... میزدن.

 

اما میرسیم به اصل موضوع میخواستم بگم که راه اینده ی معماری کشورمون با صرفا مباحث تئوریک و ... به جایی نمی رسه همون طور که توی اقتصاد اسلامی و ... به جایی نرسیده باید بشینیم و یه بار بدون پیش فرض های این تیپی که فلانی به چه جریانی وصله و ... و فلان معمار ارمنی بود یا بهایی! ببینیم این عقل جمعی ما ایرانی ها که از تک تک تلاش های فردی معمارامون توی این ور و اون ور کشور تشکیل میشه در مواجهه با روح زمانه ی جدید ایران زمین چی کرده؟ و کم کم راهمون رو از دلش بکشیم بیرون.

 

نکته ای که کمی نگران کننده است اینه که در حالی که نظریه پردازای غرب توی این راه با یه سیل عظیم از کارای (بخوانید تلاش های عملی) معماری این ور و اون ور عالم تغذیه میشن ما ایرانی ها حتی حال این رو نداریم که کارای کشورای فارسی زبان دیگه رو ببینم چه برسه به رصد کارای کشورای اسلامی و از اون بالاتر کارای خوب معمارای همون غرب!


کاراگاه - بازرس




پانوشت:


1- دو تا کتاب خوب رو واسه این قضیه توی دستور کارم دارم که فعلا فرصت نشده برم سراغشون یکی میراث معماری مدرن ایران ... ه که یه جورایی timeline ی و خطی تاریخ معماری ایران رو توی این چند دهه قبل انقلاب بررسی کرده (که کنار کارای بعد انقلاب کتاب معماری ایرانی بانی مسعود کامل میشه ) و دومی کتاب شرح جریان های فکری معماری و شهرسازی در ایران معاصر - نوشته ی سید محسن حبیبی هست که به تفسیر این تلاش های متعددو منفرد ما ایرانی ها دست زده و اون ها رو دسته بندی و تشریح کرده)


2- در مورد صورت بندی حتما مقاله ی زیر رو بخونین:

"نمایشگاه های معماری؛ صورتبندی گفتمان معماری" - دانلود مقاله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۱ ، ۱۴:۵۳