یادداشت های روزانه

دغدغه های یک دانشجوی معماری از همه نوع

یادداشت های روزانه

دغدغه های یک دانشجوی معماری از همه نوع

یادداشت های روزانه

سلام دوستان
خب معلومه که من یه دست اندازم! نه مقصد که جواب سوال هامون رو بدونه و نه حتی یه راه که مسیر رو نشونمون بده. این که گفتم دست اندازم واسه همینه. دست انداز ها درست وقتی فکر میکنیم همه چی رو میدونیم مقصد رو میشناسیم راه رو درست انتخاب کردیم و حالا فقط باید گاز بدیم، سراغمون میان. واسه همینه که میگم اینجا دنبال جواب نگردین اومدم سوال کنم و با دوستانم حرف بزنم نه این که حرفم رو به هر بهانه ای بزنم ...

درباره ی دست انداز این جا بیشتر بخونید:
http://dast-andaz.blog.ir/page/about-me

بایگانی

به نام خدا

یه مدتی هست دنبال چند تا نرم افزار خوب واسه پشتیبانی از کارای پژوهشی می گشتم، فکر کردم شاید بد نباشه این جا چند تا شونو معرفی کنم

 

این روزا به یه چیز عمیق ترم فکر میکنم یه زمانی بود مطلبی رو با عنوان دیکتاتوری مواد و مصالح نوشتم اون روزا خیلی به این فکر نبودم که این مساله چه قدر میتونه توی زندگی ما عمیق باشه بعدها بجای "مواد و مصالح"، "ابزار" رو گذاشتم و حدود ابان ماه بود که بجای همه ی این ها "رسانه" رو گذاشتم. (ادامه مطلب)


 


۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۲ ، ۱۷:۳۴

به نام خدا

ن والقلم و ما یسطرون

سلام دوستان،  یه چند وقت پیش مثلا حدود 16 بهمن که یکی از دوستای قدیمی اومده بود تهران باهاش رفتیم و دو تا کتاب خریدم. "زبان باز" از داریوش اشوری و "البته واضح و مبرهن است که" اولی توی حوزه ی زبان شناسی هست و دومی کتابی در مورد مقاله نویسی کتاب اولی رو چند روزی نمیشه تموم کردم البته خیلی هم کم حجم هست. تصمیم گرفتم یه خلاصه و نه معرفی کوتاه ازین کتاب بنویسم.

غرضم از نوشتن این خلاصه هم مطرح کردن یه سری دغدغه های ذهنی ام به خصوص توی حوزه ی زبان شناسی و ارتباطش با معماری و ... بود و هم یه کمی به قول خودماین جا ((نوشتن به مثابه ی درمان) زبان درمانی! چون خیلی وقت هست که نمیتونم خوب تمرکز کنم و هم گرا مطلبی رو بنویسم و مرتب وقتی روی یه چیزی فکر می کنم ذهنم فرار می کنه جاهای دیگه تصمیم گرفتم با تمرکز روی یه موضوع و ترکیب هرچیزی که در مورد اون موضوع می دونم توی یه متن واحد خطی (در مقابل یاددشات های پراکنده واگرای غیر خطی این روزهام) یه کمی سر و سامون بگیرم.


زبان باز - داریوش آشوری


۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۲ ، ۰۰:۴۱
به نام خدا

ازین که دوباره این جا رو راست و ریست کردم خوشجال نیستم شاید حتی ناراحتم ... آخه هنوز مشکلم رو با حضورم توی فضای مجازی حل نکردم :( اومدنم از سرناچاری بود یه کمی ... این که بدون این که بدونم و این قدر کم هزینه (حتی به قیمت یه سلام) دیگران منو ببینن ازارم می ده. هم این که فکر می کنم با حضورم (تازه اگه حضور باشه!) توی این جا و اون جای فضای مجازی وجودم تکه تکه شده. این جا توی فضای مجازی خیلی ها سعی دارن از خودشون هی شخصیت مجازی درست کنن! همه شون ازارم میدن دوست ندارم نقش بازی کنم حتی اگه نقش اجتماعی باشه! مثل معلم مثل شاگرد مثل هم اتاقی ... دوست دارم خودم باشم.

یه مدته تصمیم گرفتم گم بشم. هم انقدر کور بشم (و از دیگران دور) که بتونم گریه کنم. اون وقت بتونم انقدر گریه کنم که کور بشم ... تا خدا یوسفم رو بهم برگردونه ...

وَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ یَا أَسَفَى عَلَى یُوسُفَ وَابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ - سوره یوسف

قایم موشک!
۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۲ ، ۱۷:۴۸

سفر اول تریاش

سفرنامه ی پردیس هنرهای قشنگ! قسمت اول


الان ساعت حدود 7 صبحه امروز اومدم تهران که ثبت نام کنم راستش چون روز اخر ثبت نام بود گفتم زود تر راه بیافتم که دیر نرسم این طوری شد انقدر وقت زیادی اومد که یه بخشی از راه رو  از ترمینال پیاده اومدم که یه کم وقت بگذره حداقل در دانشگاه باز شه!

 

هم اکنون جای همه خالی نشستم تریا و منتظرم املت بزنم! داشتم به این فکر میکردم که چی میتونه یه دانشکده رو متفاوت کنه؟ واسه همین تصور کردم سی چهل سال بعد تیو کتابهای تاریخ معماری ایران در مورد یه دانشکده ی خوب چی مینویسن؟ (مثلا اگه مثل باهاوس تاثیرگذار بوده باشه)

دانشکده ی معماری فلان در آن سال ها رهبری نهضت هنر های مدرن را داشت! (مثلا  باهاوس!)

یکی از نقاط قوت دانشکده ی معماری فلان ارتباط نزدیک با صنعت بود (مثلا اگه امیرکبیر معماری هم داشت!)

از برجسته ترین اقدامات رییس دانشکده ی معماری فلان آن زمان پیگیری اشتغال دانش آموخته گان این موسسه بود که بعد از تحصیل حتما در محل مناسبی مشغول به کار شوند! (این به نظرم جالبه چون خیلی از هم کلاسی های دیبا و امانت و صارمی و ... بخاطر پشتیبانی ضعیف خانواده هاشون الان دیگه معمار نیستن و معلموم هم نیست کجان؟ )

دانشکده ی معماری فلان در آن سال ها بنیان های معماری ایارنی را تدوین کرد؟ معماران خوبی تحویل جامعه داد؟ شیوه ی تدریس متفاوتی داشت؟ قطب فناوری معماری بود؟ بارها در مجامع بین المللی تقدیر شد؟ در جذب اساتید بسیار موفق بود؟ چی بود؟ چی میخاست بشه؟ واسه چی دنبال این ها بود؟

 

طولانیش نمی کنم امروز دومین باری هست که اومدم این جا قبلا با یکی از بهترنی دوستام اولین بار اومده بدویم این جا واسه مصاحبه با بچه هایی که توی کارگاه معماری aa & ut  با موضوع معماری اسلامی شرکت کرده بودن یادش بخیر :) (این جا)


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۲ ، ۱۷:۱۵

چون به ازادی نزدیک تره!!!

سفرنامه ی پردیس هنرهای قشنگ- قسمت اول


شنیده بودم این دانشگاه تهرانی ها خیلی خودشون رو تحویل میگیرنا!! :) توی کلاس سر معرفی بچه ها  که از جاهای مختلفی اومده بودن نوبت به هرکی می افتاد استاد می پرسید خوب چرا دانشگاه تهران رو واسه ارشد انتخاب کردین؟ ... به یکی از بچه ها که رسید نه گذاشت نه برداشت خیلی جدی گفت چون نسبت به بهشتی و علم و صنعت به ترمینال ازادی نزدیک تره! آخر هفته ها می تونم راحت تر برم شهرستان! (ادامه مطلب)

 

عاقبت به خیری، کمال طباطبایی، همشهری داستان

عاقبت به خیری، تصویرساز: کمال طباطبایی، همشهری داستان


۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۲ ، ۱۶:۱۸

یعنی دقیقا صد سال آینده!

منظر شهرهای صد سال آینده کشور ما چگونه باید باشد؟ شهرهای ایرانی-اسلامی ما! - ادامه مطلب


یک روز افتابی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۲ ، ۲۱:۰۳

امام زاده عبالله همدان طرح قدیم

امام زاده عبدالله همدان طرح جدید


پرده ی اول:


شب عید فطر بود که با خانواده رفته بودیم بیرون یه چرخی بزنیم با یکی از بستگان سر همین طرح جدید امام زاده بحث افتاد. همدانی ها بخصوص همدانی های هم سن و سال من خاطرات خیلی زیادی از فضای قبلی امام زاده عبدالله دارن طرح قبلی یه فضای بقعه مانند کوچیک وسط میدان بود و دور و بر این بقعه فضای سبز بزرگی بود که کلی خاطرات کودکی امثال من توی اون اتفاق افتاده بود یکی از معمول ترین اتفاقات توی فامیل نذری دادن توی فضای سبز دور و بر این بقعه بود درختای زیادی داشت و سایه دار بود به علاوه بدنه های خود بقعه هم تو رفتگی هایی داشت که مردم و خانواده ها توی سکوهای اطراف اون می نشستن و نذری میدادن بچه ها هم توی این فضای باز دور می چرخیدین و قص علی هذا ... ادامه مطلب

۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۱۵

سلام دوستان از اون جایی که مدت هاست برخی مطالب رو به ادرس دوستان به صورت دستی!! :) میفرستادم تصمیم گرفتم بخش خبرنامه رو جدی تر کنم و ازین به بعد مطالب رو ایمیل نکنم این طوری دوستانی که مایل به دریافت مطالب هستند فقط مطالب به دستشون می رسه و خدایی نکرده دلخوری ای پیش نمیاد، هر چند دوستان تا حالا لطف داشتن و اغلب با انتقاد و پیشنهاد و تشویق به ادامه راه مصمم ترم کردن.


دوستان دقت کنید بعد وارد کردن ایمیلتون فیدبرنر به ایمیلتون یه ایمیل میزنه که لینک فعال سازی داخلش هست حتما باید اون لینک رو بزنید.


به هر صورت اگر امکان داشت لینک خبرنامه رو برای دوستانتون هم ایمیل کنید تا مخاطبان دست انداز بیشتر و بیشتر باشن، پیشاپیش از لطف دوستان ممنون :)


1


تصویر بالا بخش اشتراک مطالب از طریق خبرنامه فیدبرنر هست. که همیشه سمت چپ وبلاگ قرار داره. در صورتی که خبرنامه رو خواستید به دوستان معرفی کنید هم میتونید به این پست ارجاع بدین و هم به این ادرس:


http://feedburner.google.com/fb/a/mailverify?uri=blog/aDCc&loc=en_US

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۲ ، ۱۷:۱۵

زیبایی های بیشتر، اخلاقیات کمتر!

 

عنوان یادداشتی از میلاد ضابطی از بچه های قدیمی علم و صنعت هست که اگر اشتباه نکنم الان در ایتالیا داره دکتری میخونه. فروشگاه بی نام رو چند وقت قبل در ساباط (سایت دفتر فرهنگی دانشکده معماری) و همین طور در قالب پستی در گوگل پلاس دفتر به نقد کشیدیم این یادداشت رو هم ضابطی اذر ماه 91 نوشته مطلب جالبی هست پیشنهاد میکنم با توجه به کوتاه بودنش حتما بخونید :)


دریافت یادداشت میلاد ضابطی


راستی یادم رفت ان شالله چند روز بعد نقدهای بچه های دفتر و یکی دو تا از بچه های دانشگاه فردوسی و ... رو هم در مورد این بنا میذارم. علاوه بر این ها دو تا نکته باعث شد این یادداشت رو تو دست-انداز معرفی کنم، یکی بخش هایی از یادداشت هست که به نقش معمار در جامعه می پردازه (موضوعی که در قالب دو تصویر با مهندس نوحی مطرح شده بود - این جا) و دومی  عنوان یادداشت بود که به قول خود نویسنده دگرگون شده ی عبارت less aesthics,more ethics عنوان دوره ی هفتم دوسالانه ی معماری ونیز بوده، نهایتا یادداشت هم این جمله به پایان میرسه:

 

"زیبایی کمتر، و اخلاقیات بیشتر قطعا گره گشا خواهد بود."


فروشگاه بی نام - میلاد ضابطی


منبع: زیبایی های بیشتر، اخلاقیات کمتر - معماری آگاه (وبلاگ شخصی ضابطی)


۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۲ ، ۱۹:۲۱

 

کلمات و قدرتشون همیشه منو مجذوب خودشون کردن یکی ازین اخری هاش "امکان" هست!

اولین باری که به قدرت این واژه برای توضیح بضی کارای معماری پی بردم 6 خرداد (92) بود موقعی که داشتم هر چی عکس از کارای معماری رو که توی لب تابم توی این 4 سال سیو کرده بودم رو زیر و رو میکردم که ازشون توی اسکیس ارشد کمک بگیرم! :)

 

اون موقع این دو تا عکس برام جالب بود:


استخر


یه استخر روی سقف یه خونه که امکان دید و منظر خیلی جالبی رو در کنار این که به شما امکان بودن توی یه استخر اونم توی هوای ازاد رو میده! امکان تجربه ی یه اتفاق جدید! بشر غربی آزاده! و دوست داره هر چیزی رو تجربه کنه! و ازون بالاتر چیزهای عجیب و غریب جدیدی رو هم تجربه کنه! مثل این کار پایینی!



2


زندگی تهی از معنا، جهت دار نبودن زندگی و نبودن غایت و هدفی! مصرف گرایی و تولید بسیار زیاد و بیش از نیاز جوامع غربی کار رو به جایی رسوند که باید برای فروش بیشتر! و اغوای مصرف کننده رقابت می کردند! بنابراین تجربه های جدید و گاها عجیب و غریب و بعدا مازوخیستی و ... پیشنهادهایی شد تا مصرف کننده رو که حالا در گیر و دار زندگی ای بی معنا شده رو اغوا کنند!

 

امکان ارتباط نزدیکی با آزادی داره. آزادی ای که یکی از مقدس ترین مفاهیم برای تمدن غرب هست! امکان همون طور که بالا گفتم ارتباط نزدیکی هم با مصرف گرایی و اقتصاد غرب هم داره.

 

آیا بشر امکان هانجام هر کاری رو داره؟ آیا بشر قدرت این رو داره که بر طبیعت غلبه کنه و از زیر محدودیت هاش خارج بشه و هر کاری دوست داشت در نهایت ازادی تجربه کنه؟

 

این ها سوالاتی هست که تمدن غربی رو تقریبا از قرن 18 م درگیر خودش کرده برای این که از ریشه های فلسفی این ماجرا مطلع شین میتونین به مقاله ی دوم کتاب بت های ذهنی و خاطره ی ازلی - داریوش شایگان نگاهی بندازین خلاصه ای از تحولات چند قرن اخیر و این که چه طور فلسفه غرب به این جا رسیده رو توضیح میده.


۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۲ ، ۱۸:۲۶