دوشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۷:۴۵ ب.ظ
۱
۰
۹۵/۰۲/۲۷
پاسخ:
سلام
اگر این خلاصه شما رو بی نیاز کرده باشه از خوندن کتاب قطعا من به هدفم نرسیدم
به علاوه واسه این که این اشتباه رو جبران کنم باید اضافه کنم لیست حدود 10 مورد/موضوع جالبی که در کتاب مطرح شده بود اما من در این خلاصه نیاوردم
در مورد تاریخ و حال باید بگم فکر میکنم منظور نویسنده نوعی جست و جو و کندوکاو گذشته برای یافتن سوالات و نیاز های معاصر ماست. ک البته به قول شما اگه از ماهیت حال بی خبر باشیم ممکنه به مصرف عناصر فرهنگی گذشته مثل کالا منجر شه. مثال واضحش همین رواج کاربرد گره و اسلیمی و... به صورت سطحی در هنر معاصر هست ک ب مبانی و جایگاهشون بی توجهی میشه.
یک جای دیگه هم نگاه خیلی خوبی رو به تاریخ دیده بودم در کتاب "فانی و باقی: در امدی بر نقاشی ایرانی؟" نوشته مجید اخگر یه بخش بسیار خوب به نحوه ی نگاه به تاریخ هست ک ب نظرم بسیار مفید هست.
مطلب مفیدی بود، بیشتر از جنس چکیده ای از نکات مهم کتاب که اصل مطلب رو می گه و آدم رو بی نیاز می کنه از اینکه وقت بذاری و کل کتاب رو بخونی! از این بابت ممنون! البته در کنار اشاره به مطالب از زبان خود نویسنده، تحلیل شخص راوی هم می تونه به کیفیت اینطور گزارشی اضافه کنه که یکم جاش خالی بود.
نگاه به تاریخ و قرائت صحیح اون مسئله مهمی است.البته اینکه "دانسته ها و باروهای ما، برنحوه ی نگریستن ما به چیزها تاثیر می گذارد"امری اجتناب ناپذیر است. تاریخ همیشه برای خیلی از ما مبهم است، چقدر می تونه مفید باشه روشی که این وهم را کنار بزنه و کمک کنه به وضوح تاریخ را شناخت. اما این جمله چقدر جالب بود: "اگر بتوان حال را به اندازه ی کافی واضح دید، آن گاه می توان پرسش های درست را از گذشته طرح کرد" اما زمانی که حال و گذشته به لحاظ ماهیت از یک جنس نباشند، دوران بحران کنونی و تمایز آن با دوران تعادل در عالم سنت، به وضوح دیدن حال چه کمکی به فهم گذشته می کند؟ بر عکس موجب خطای دید ما نخواهد شد؟ شبیه همین نگاه با جنس تبلیغ در روزگار منفعت طلب معاصر، به آثار هنری گذشته!؟