یادداشت های روزانه

دغدغه های یک دانشجوی معماری از همه نوع

یادداشت های روزانه

دغدغه های یک دانشجوی معماری از همه نوع

یادداشت های روزانه

سلام دوستان
خب معلومه که من یه دست اندازم! نه مقصد که جواب سوال هامون رو بدونه و نه حتی یه راه که مسیر رو نشونمون بده. این که گفتم دست اندازم واسه همینه. دست انداز ها درست وقتی فکر میکنیم همه چی رو میدونیم مقصد رو میشناسیم راه رو درست انتخاب کردیم و حالا فقط باید گاز بدیم، سراغمون میان. واسه همینه که میگم اینجا دنبال جواب نگردین اومدم سوال کنم و با دوستانم حرف بزنم نه این که حرفم رو به هر بهانه ای بزنم ...

درباره ی دست انداز این جا بیشتر بخونید:
http://dast-andaz.blog.ir/page/about-me

بایگانی

۸۴ مطلب با موضوع «یادداشت های روزانه» ثبت شده است

پرونده ی لاوسنیــــسم در دفتر فرهنگی

(یا طراحان چگونه نشریه می بندند؟؟)

 

          حال که در آستانه ی انتشار دومین شماره از نشریه ی سـابــاط هستیم و از طرفی هم با خبر شدیم دوستانمان در انجمن علمی در پی تدارک نشریه ای برای دانشکده هستند که به خودی خود کار بسیار حسنه ای برای بیرون رفتن از این رخوت دانشکده است در جهت حمایت از دوستانمان به فکر افتادم که تا ما را از این سمت شریف!! سردبیری بیرونمان نکردند و هنوز اساتید گویا مطالبمان را مورد مداقه قرار نداده اند تجربیات شاید این ناشی ترین سردبیر دانشگاه را برای دوستان سایر تشکل های دانشگاه و به خصوص دوستان خوبم در انجمن علمی که بالاخره مصداق هم خانه ای هایمان در مثل "چراغی که به خانه رواست به مسجد ..." هستند بنویسم تا حداقل در این چند ترممان ما هم برای این دانشکده کاری کرده باشیم. اما نکته ای که شاید باعث شد به این فکر بیافتم که این دست نوشته ی ناشیانه شاید برای دوستان دیگرم هم مفید باشد این اتفاق حسنه بود که شروع کار نشریه مصادف شد با خواندن صفحات نخست کتابی که سر کلاس طرح یک معرفی شده بود و شد راهنمایی برای مدیریت محتوایی نشریه.)"طراحان چگونه می اندیشند" برایان لاوسن ترجمه دکتر ندیمی انتشارات دانشگاه بهشتی)

         

          از آن جایی که هر چه کار نشریه جلوتر می رفت من هم کتاب ممدوح سطور بالا !! را بیشتر می خواندم توصیه های برایان!! عزیز هم بیشتر در کار نشریه نمود پیدا می کرد من هم سعی کردم در این چند خط این تاثیر را شرح دهم :

برایان لاوسن - طراحان چگونه می اندیشند


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۸۹ ، ۱۹:۱۰

سلام امروز دور  و بر ظهر بود که با یکی  از بچه ها تصمیم گرفتم بریم دانشگاه تهران بعد کلی برو بیا( و این ور اون ور رفتن و به عالم و آدم خبر دادن از 85ی گرفته تا 89ی ها دست آخر با 3 تا از همورودی هامون  جلوی دانشکده قدیم جمع شدیم تا بالاخره طلسم یه گردش گروهی بین بچه های 87 ی رو بشکنیم اومدیم که بریم وقتی من گفتم دوربین رو نیاوردم  بچه ها که انگار از اول این پا اون پا می کردن که نیان بالاخره بهانه رو پیدا کردن و هر کی رفت سمت خوابگاه خودش(نا گفته نمانه اگه زبان من نچرخیده بود و قضیه ی دوربین رو نگفته بودم 4 تایی می رفتیم و شایدحالا این شهرستانی ترین پست تهران گردیمون شده بود!!) ما هم که از اون طرف 2 تا از بچه های دانشگاه آزاد رو خبر کرده بودیم با کلی تاخیر اجبارا راهی شدیم طرف انقلاب. اما امان از بد قولی معمارا که وقتی رسیدیم مترو انقلاب تازه به حکمت این جمله که معمار هر جا هم که باشه معماره پی بردیم و فهمیدیم  از اون طرف هم فقط اون بنده خدایی که به من قول داده بود اومده بود ما هم که دیدم این جوری شده و فقط ما دو تا توی رودربایسی گیر کردیم . رفتیم طرف دانشگاه تهران که از بد حادته  دومین رکب رو هم خوردیم  تالار بسته شده بود و نمایشگاه تعطیل!!  تصمیم گرفتیم بریم موزه هنر های معاصر رو ببینیم  که انصافا خیلی هم مفید بود !
از شوخی که بگذریم از ما که توفیق اجباری دیدن آثار هنرمندای معاصر نصیبمون شد این پیشنهاد رو جدی بگیرین و حتما همین یکی دو هفته برین موزه رو ببینین چون اون جور که راهنما می گفت چند وقت دیگه قراره آثاری رو که ما برانداز کردیم  عوض کنن و آثار دو تا از هنرمندای ایرانی رو بذارن( که ندیده این یکی رو هم توصیه می کنیم) من باب آخرین فرمایش!! حتما یادتون باشه عین من و دوست خوبم علی گالری ها رو از آخر به اول نبینبن و حتما از راهنما بخواین که راه ورودی رو بهتون نشون بده (ماشالله به این همه خوانایی داخل موزه) تا با سیر تاریخی مکاتب هنری هم آشنا بشین. البته قبلش برین نمایشگاه کارآموزای کارگاه مشترک تهران-A&A رو ببینین که به سرنوشت ما مبتلا نشده به موزه برسین!

تذکره:این که توی  این شماره از تهران گردی از عکس خبری نیست بابت تاکیدای موکد مسئول موزه است که عکس نگیریم و الا مگه تهران گردی بی عکس و تصویر هم میشه!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۸۹ ، ۰۴:۳۰


این ها رو اون وقت ها(اردو جنوب سال 88) دمدمای صبح تو قطار نوشتم وقتی طبیعت به وجدم آورده بود و تا کمر از پنجره زده بودم بیرون بابت همین سعی کردم خیلی تغییرشون ندم مطالب منقطع و جداجدا هستن ولی از نظر زمانی همون موقع و توی قطار نوشته شدن .من مبهوت طبیعت لرستان شده بودم ولی هر وقت چیزی در وصف این همه زیبایی به ذهنم می رسید برمی گشتم توی قطار و می نوشتمش نکته ی جالبی که دیده می شه اینه که بعضی جاها یه حرفی رو زدم بعد چند دقیقه تصحیحش کردم و شما سیر فکری رو هم می تونید بخونید!!


لرستان اردو جنوب - عکاس محمد امامی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۸۹ ، ۲۰:۲۷

هزار و یک شب با معماری

(یا شرحی بر مصایب شیرین حضرت ابراهیم علیه السلام)

همه ی ما حداقل یک بار آن را دیده ایم  ، ساده ترین حجم و بی آلایش ترین بنا و درعین حال محبوب ترین و مشهورترین تندیس بشری که هزار بار از آنچه بعد از آن به تصنع برای نفس خویش ساخته ایم پرمعنی تر و جلیل تر است .

از معمارش که بپرسی چه شب های دراز برای یافتن معنای صاحب خانه به کند و کاو خویشتن پرداخت و درست آنگاه که بنای خویش را به پایان برد ، به این مرتبت رسید که یگانه معمار جهان رخصت داد تا بر تمامی القاب حبیبش لقبی بیفزاید و مهرازیِ خانۀ خویش را بدو بسپارد و چه بزرگ مرتبتی است این منزلت ابراهیم که معمار خانۀ معمار جهان شد .

و تو اینک وارث پدر خویشی و معمار فردای بشر چه کودکان بی سرپناهی و چه خرابه های کفر و الحاد که چشم به راه مهرازی چون تواَند تا بعد هزار شب جهد و تلاش در پی معماریِ خویشتنت به هزار و یکمین شب پای بر جای پدرانت نهی و فردای بشر به پا داری.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۸۹ ، ۱۶:۰۷