یادداشت های روزانه

دغدغه های یک دانشجوی معماری از همه نوع

یادداشت های روزانه

دغدغه های یک دانشجوی معماری از همه نوع

یادداشت های روزانه

سلام دوستان
خب معلومه که من یه دست اندازم! نه مقصد که جواب سوال هامون رو بدونه و نه حتی یه راه که مسیر رو نشونمون بده. این که گفتم دست اندازم واسه همینه. دست انداز ها درست وقتی فکر میکنیم همه چی رو میدونیم مقصد رو میشناسیم راه رو درست انتخاب کردیم و حالا فقط باید گاز بدیم، سراغمون میان. واسه همینه که میگم اینجا دنبال جواب نگردین اومدم سوال کنم و با دوستانم حرف بزنم نه این که حرفم رو به هر بهانه ای بزنم ...

درباره ی دست انداز این جا بیشتر بخونید:
http://dast-andaz.blog.ir/page/about-me

بایگانی

۲۲ مطلب با موضوع «مثلا اندیشیدنی هایم!! - Thinking :: درباره معماری» ثبت شده است

 

کلمات و قدرتشون همیشه منو مجذوب خودشون کردن یکی ازین اخری هاش "امکان" هست!

اولین باری که به قدرت این واژه برای توضیح بضی کارای معماری پی بردم 6 خرداد (92) بود موقعی که داشتم هر چی عکس از کارای معماری رو که توی لب تابم توی این 4 سال سیو کرده بودم رو زیر و رو میکردم که ازشون توی اسکیس ارشد کمک بگیرم! :)

 

اون موقع این دو تا عکس برام جالب بود:


استخر


یه استخر روی سقف یه خونه که امکان دید و منظر خیلی جالبی رو در کنار این که به شما امکان بودن توی یه استخر اونم توی هوای ازاد رو میده! امکان تجربه ی یه اتفاق جدید! بشر غربی آزاده! و دوست داره هر چیزی رو تجربه کنه! و ازون بالاتر چیزهای عجیب و غریب جدیدی رو هم تجربه کنه! مثل این کار پایینی!



2


زندگی تهی از معنا، جهت دار نبودن زندگی و نبودن غایت و هدفی! مصرف گرایی و تولید بسیار زیاد و بیش از نیاز جوامع غربی کار رو به جایی رسوند که باید برای فروش بیشتر! و اغوای مصرف کننده رقابت می کردند! بنابراین تجربه های جدید و گاها عجیب و غریب و بعدا مازوخیستی و ... پیشنهادهایی شد تا مصرف کننده رو که حالا در گیر و دار زندگی ای بی معنا شده رو اغوا کنند!

 

امکان ارتباط نزدیکی با آزادی داره. آزادی ای که یکی از مقدس ترین مفاهیم برای تمدن غرب هست! امکان همون طور که بالا گفتم ارتباط نزدیکی هم با مصرف گرایی و اقتصاد غرب هم داره.

 

آیا بشر امکان هانجام هر کاری رو داره؟ آیا بشر قدرت این رو داره که بر طبیعت غلبه کنه و از زیر محدودیت هاش خارج بشه و هر کاری دوست داشت در نهایت ازادی تجربه کنه؟

 

این ها سوالاتی هست که تمدن غربی رو تقریبا از قرن 18 م درگیر خودش کرده برای این که از ریشه های فلسفی این ماجرا مطلع شین میتونین به مقاله ی دوم کتاب بت های ذهنی و خاطره ی ازلی - داریوش شایگان نگاهی بندازین خلاصه ای از تحولات چند قرن اخیر و این که چه طور فلسفه غرب به این جا رسیده رو توضیح میده.


۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۲ ، ۱۸:۲۶

زندگی مسابقه نیست!

 نقدی بر صحبت های دکتر افشار نادری در برنامه ی نقش مسابقات در پیشبرد معماری

 

سلام دوستان مطلب رو این جا منتشر کردم و هم در وبلاگ :) منتظر نظرات سازنده دوستان


حول و حوش 19 دی ماه سال گذشته بود که برنامه ای رو مجله ی همشهری معماری تدارک دیده بود موضوع خیلی جذابی داشت و برعکس خیلی از همایش ها و سمینار های عقیم دیگر به نظر میرسید که بوی دادخواهی و تغییر و تحول می داد. مراسم با سخنرانی کاملا اتفاقی و برنامه ریزی نشده ی دکتر  کامران افشار نادری شروع شد در واقع به خاطر حضور اتفاقی ایشان در مراسم قرار شد مطلبی را هم ایشان به عنوان مقدمه در مورد موضوع سمینار طی 5-6 دقیقه ارائه بدن. ادامه ی مطلب


نقش مسابقات در پیشبرد معماری - همشهری معماری

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۲ ، ۲۳:۳۴

معماری به مثابه ی پژوهش یادداشت دومم برای سایت یانون دیزاین هست دوستان بنابه صلاح دید هم این جا یا اون جا :) میتونن نظرشونو بگن ...

لینک مطلب در یانون: معماری به مثابه پژوهش


واسه معرفی یادداشتم کامنت صادق لطفی زاده رو میذارم:

این مسئله من رو یاد نسبت مسابقات اتومبیل رانی فرمول یک انداخت با صنعت خودرو سازی!
فرمول یک به ظاهر یه مسابقه الکیه..اما در واقع یه مکان انتزاعی و ایزوله هست برای پیشرفت تکنولوژی در صنعت اتومبیل رانی خیلی از چیزایی که ما امروز تو خودرو هامون داریم مثل ترمز ای بی اس و بدنه های فیبر کربنی و غیره، میراث همین مسابقات هستند هر چند هیچ ماشین فرمول یکی تو جاده های عادی حرکت نمیکه اما روح حرکت و بهتر شدن رو به ماشینای دیگه میدمه - (ادامه ی مطلب)

معماری به مثابه پژوهش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۳:۴۳


"معماری نومیدانه در جست و جوی نوعی بازسازی نظری است. و برای درک نیازهای "واقعیت جدید"

زمانه ی ما باید خود را روزامد کند.

هم چنین در جهان به اندازه ی کافی آثار مدرن و پست مدرن و جامع گرا وجود دارد که به ما اجازه ی استنتاج و فراهم آوردن معیارهای انتقادی را بدهد.

در حقیقت نیازی دوباره به جهت گیری سازنده و تداوم هم کاری میان تمامی عوامل مثبت- از میان آثار خلق شده - از سوی معمار و هم  چنین اتلیه های طراحی احساس می شود."

ص 16 بوطیقای معماری:آفرینش معماری  جلد یک، انتونیادس - ترجمه احمدرضا آی ، انتشارات سروش


فکر میکنم هنوز یه هفته نشده باشه که نفحات نفت امیرخانی روخوندم. کتاب کلا در مورد اثرات مخرب نفت در فرهنگ، سیاست و اقتصاد ایرانه و البته موضوع مهم تری به اسم مدیریت دولتی به پشتوانه ی پول نفت!

بعد چند فصل امیرخانی به این نتیجه میرسه که اصولا راه کار برون رفت از این اقتصاد مریض رو باید در خصوصی سازی و باز گذاشتن دست مردم در اقتصاد و ... جست و جو کرد...

البته این ها رو گفتم تا به این برسم که فکر میکنم فصل اخر باشه یه جایی در مورد اقتصاد اسلامی بحث میشه و این که این اقتصاد اسلامی از دل حوزه و بحث تئوریک و ... بیرون نمیاد.

مثال خیلی جالبی هم داره امیرخانی میگه همون طور که فصل مکاسب رساله های عملیه ی مراجع از دل کار اقتصادی مردم و مثلا بخش خمس و ... از بابت سوالایی که برای مردم پیش میومده شکل گرفته اقتصاد اسلامی هم باید از باز گذاشتن دست مردم در اقتصاد و رصد و تفسیر نمونه های موفق کار توی مملکت اسلامی شکل بگیره یعنی نمونه های غلط رو نقد کردن و بیرون کشیدن اصول درست از دل کارهای موفق.


حاصل سخنرانی


بوطیقا رو تازه شروع کردم داشتم فکر میکردم که کاری که غربی ها توی تفسیر تاریخشون میکنن میتونه الگوی خیلی خوبی واسه پیدا کردن راه معماری  معاصر ما باشه تقریبا سراغ ندارم دانشجوی کارشناسی معماری ای رو که نسبت به کارای معمارای ایرانی توی این چند دهه ی بعد قاجار اطلاعی داشته باشه. حالا چه برسه به این که این اثار وئ "تلاش  های جمعی همه ی ما ایرانی ها" رو برای رسیدن به معماری مطلوبمون رو خوب توی ذهنش دسته بندی شده و تفسیر شده داشته باشه! (پانوشت اول رو نگاه کنید)


جالب تر این جاست که چند وقت پیش صحبت های رهبر رو توی نشست آزادی گوش میدادم و نکته ی خیلی جالب این صحبت ها این جمله ش بود که میگفت مثلا وقتی ما به انقلاب فرانسه نگاه میکنیم تصورمون اینه که این حرکتای مردم و ... از اندیشه های فیلسوفا و نظریه پردازای اون عصر نشات گرفته در حالی که واقعیت برعکسه و این طور بوده که مردم جلو تر حرکت میکردن و این فیلسوفا و ... با رصد شعار ها خواسته ها و ... و بسط و تفکر و تفسیر این وقایع دست به صورت بندی (پانوشت دو) نظراتشون در مورد سیاست، فرهنگ و .... میزدن.

 

اما میرسیم به اصل موضوع میخواستم بگم که راه اینده ی معماری کشورمون با صرفا مباحث تئوریک و ... به جایی نمی رسه همون طور که توی اقتصاد اسلامی و ... به جایی نرسیده باید بشینیم و یه بار بدون پیش فرض های این تیپی که فلانی به چه جریانی وصله و ... و فلان معمار ارمنی بود یا بهایی! ببینیم این عقل جمعی ما ایرانی ها که از تک تک تلاش های فردی معمارامون توی این ور و اون ور کشور تشکیل میشه در مواجهه با روح زمانه ی جدید ایران زمین چی کرده؟ و کم کم راهمون رو از دلش بکشیم بیرون.

 

نکته ای که کمی نگران کننده است اینه که در حالی که نظریه پردازای غرب توی این راه با یه سیل عظیم از کارای (بخوانید تلاش های عملی) معماری این ور و اون ور عالم تغذیه میشن ما ایرانی ها حتی حال این رو نداریم که کارای کشورای فارسی زبان دیگه رو ببینم چه برسه به رصد کارای کشورای اسلامی و از اون بالاتر کارای خوب معمارای همون غرب!


کاراگاه - بازرس




پانوشت:


1- دو تا کتاب خوب رو واسه این قضیه توی دستور کارم دارم که فعلا فرصت نشده برم سراغشون یکی میراث معماری مدرن ایران ... ه که یه جورایی timeline ی و خطی تاریخ معماری ایران رو توی این چند دهه قبل انقلاب بررسی کرده (که کنار کارای بعد انقلاب کتاب معماری ایرانی بانی مسعود کامل میشه ) و دومی کتاب شرح جریان های فکری معماری و شهرسازی در ایران معاصر - نوشته ی سید محسن حبیبی هست که به تفسیر این تلاش های متعددو منفرد ما ایرانی ها دست زده و اون ها رو دسته بندی و تشریح کرده)


2- در مورد صورت بندی حتما مقاله ی زیر رو بخونین:

"نمایشگاه های معماری؛ صورتبندی گفتمان معماری" - دانلود مقاله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۱ ، ۱۴:۵۳

میگن کوزه گری برداشتو فوت اخر کوزه گری رو به شاگردش یاد نداد!

من میگم اتفاقا همین فوت های اخر بودن که ما روی به اخر شدن کشوندن! اگه کوزه گرا تا فوت اخر کوزه گری رو به شاگرداشون یاد میدادن حالا مجبور میشدن که واسه جلو افتادن برن سراغ یه قدم جلو تر از فوت اخر! رشد کنن و تعالی پیدا کنن. و تازه این هنر رو به نسل بعدیشون منتقل کنن! (توجه دارید که بزرگان معماری گذشته ما یه برگ کاغذ هم برای فرزندانشون،(= ما بچه های معماری) به جا نذاشتن!)

ادمای زرنگ همیشه راه و رسم کاراشون رو لو نمیدن اما من میگم ادمای زرنگ تر کسایی ان که این کار رو میکنن این طوری بقیه رشد میکنن و حالا که چیزی واسه احتکار ندارن و عقب افتادن مجبورن بجنبن و پیشرفت کنن یه قدم به جلو تر بردارن

با احتکار هیچ جامعه ای پیشرفت نمیکنه فقط با پایین نگه داشتن دیگران الکی خوش به خودش میباله.


کوزه



پانوشت:
فکر میکنم حال و روز اینایی که امروز دنبال   میرن کم ازین تصویر نداره.
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۱ ، ۱۲:۲۲

" سیستم سازه ای غیر متداول، نقش آموزشی مهمی را در حیات این مدرسه ایفا می کند به این ترتیب که نشان دهنده  ی اصول اولیه ی مکانیک سازه به نسل جدید دانشجویان مهندسی عمران است" (1)


مدرسه جغرافیا و مهندسی

 

جمله ی بالا رو از کتاب سازه به مثابه معماری برداشتم. بی تعارف این ساختمان انقدر جالب بود که منو به شعف واداشت تا این جا چند خطی رو درباره اش بنویسم. امیدوارم هم باعث آشنایی دوستان با کتاب سازه به مثابه ... بشه و هم خود بنا به عنوان یه case study  خوب مورد توجه قرار بگیره.

 

فرایند طراحی


مطلبی رو از هفت و پنج دیدم مطلب خوب و کاملی بود با این عنوان :"برون دادهای فرایند طراحی"

فکر کردم بد نیست یه سری نکات بهش اضافه کنم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۱ ، ۱۶:۴۹

 منبع عکس البته قبلا امکان دانلود عکس داشت :)
http://bokeh.hasanalmasi.ir/

سال های اول معماری ینی یکی دو سال اول کارشناسی پر بوده از نوستالژی های دوران کودکیم!!! حس قریبی که نسبت به بضی فضاها داشتم ...

همیشه لذت دراز کشیدن توی ایوان خانه ی قدیمی مون و یای مثلا بعدتر ها که خونمون عوض شد و تقریبا نیمه اپارتمانی شد باز هم لذت بیدار شدن زیر نور و گرمای افتاب که به حال و پذیرایی بزرگ خانه (که تقریبا دو سوم خونه بود!! ) میتابید و روی فرش خانه می افتاد و جدال هرروزه ی  مادرم  با این روشنایی و نور لجوج و ماندن میان این لذت به جلوه در آوردن رنگ های فرش از یه طرف و فرسودگی همون رنگ فرش ...

 

لذت رد شدن از دالان و راهروی بلند و دراز و حس قرار گرفتن  توی اون راهروی بی تناسب و رسیدن به اتاق های خانه از پسش ... (که بعدها بهم یاددادن بدقواره و بدتناسبه و باید به حداقل ممکن توی پلان برسه و پلان خوب پلا بی راهرو ه ...) شاید چیزی شبیه به گرفتن شهاب ها از شریعتی در کتاب کویرش!!

همه و همه یه جا و خیلی هم نامردانه حجوم پیدا کردن به یه دانشجوی ضعیف ذلیل حقیر مسکین المستکین ....  که نمیدونست اینا چین؟ باید باهاشون چی کار کنه؟ و از همه مهم تر توی این بازه ی بیست ساله ای که من زندگی کردم و (بعدها که کتاب خانه، فرهنگ طبیعت رو یه کم خوندم) توی این بازه ی نود سالی که از 1300 !!! گذشته چه حس غریب یا قریب(ی) یه که داره عوض میشه؟ و چرا انقد حس این جور فضاهای بدقواره ی قدیمی و معاصر چند ده سال قبل بین همه ی ما ایرانیا دلپذیر و ماندگاره؟؟ چیزی توی مایه های "خاطره ی جمعی ما ایرانی ها از فضا" ی حائری شاید!!

سال سوم بودم که دلمو به دریا زدم و گفتم برم سراغش و نتیجه این شد که یه سال تمام بدون این که بدونم دنبال چی ام راه افتادم دنبال یکی از اساتید خیلی خوب دانشکده که اقا من میخام یه مقاله بدم!!! :) و بنده خدا رو گذاشتیم سر کار و هر چند هفته یه بار یه خروار دست نوشته از این ور و اون ور بهش دادیم بخونه !! :))

اما همه ی اینا جزو راهی بود که به نظرم باید میرفتم تا برسم به استانه ای که باید ازین به بعدشو از توی اون رد شم و برم! بعد این همه حرص خوردن که این چیه داره اذیتم میکنه و بضی موقع ها حتی توی خوابم ول نمیکنه رسیدم به سه تا کتاب دو تا از دکتر حائری و یکی هم از دکتر حجت ... فکر میکنم ازین به بعد راه درازی دارم چون تازه فهمیدم این چهار سال سوالم حدوددا چی بوده!!! :)

دوستان اگه صدای منو میشنوین یا یه روزی اتفاقی به این مطلب رسیدین واسم دعا کنین نه بخاطر معماری و اینا که گفتم ... کلا این روزا محتاج دعاتونم

 -یاعلی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۱ ، ۱۵:۴۸

          دیدن کارهای بچه های دیگه ی کلاس نعمتی بود که حدود 2 ترمی (از اواسط طرح 1 و 2) است به علل و دلایلی از اون محروم بودم به خاطر دارم در یک دسته بندی صرفا فرمیِ کارهای بچه های کلاس، اوایل طرح یک به یه دسته بندی کلی رسیده بودم کار بعضی بچه ها یه هویت واحد و یکپارچه داشت اغلب به نظر می رسید از یه ایده ی محوری یا از یه حجم شاخص تشکیل شده گاهی حتی یه فرم خالص! و بر عکس اون کار بعضی از ترکیب چندین حجم یا ایده به وجود میومد.

 

در همون روزها تجربه ی چند طنز رو داشتم (در مدح خلیفه + آموزش گام به گام اپوزوسیون نمایی) (3) که ناخودآگاه وقتی در کنار این دسته بندی های فرمی قرار گرفتن به یه دسته بندی معنا دار تر در فرآیند طراحی منجر شدن: "یکه انگاری و تکه انگاری" چیزی که بعد ها توی اردوی مشهد همون سال با بحث کردن و توی سر و کله ی همدیگه زدن با ]حسین[خلیفه بسط پیدا کرد (1) و حالا کم کم وقتی این دسته بندی رو در کنار چیزایی که ترم های 3 و 4 توی مقدمات 1 و 2 یاد گفتیم قرار می گیره معنادارتر میشه البته این بین خوندن کتاب "تکه انگاری collage" دکتر ادیب (2) اونقدر منو به فکر انداخت که بتونم مطالب رو نظم و شاکله بدم(و شاید به به تعبیر دیگه انقدر پخته شد) که بتونم اون رو در قالب یه نوشته ی نسبتا کوتاه و مدون این جا بیارم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۰ ، ۲۰:۲۹

به تازگی یه سری از برداشت های شخصیم رو از درگیری با فرآیند طراحی برخی دوستان مقدمات 2 ای و طرح یکی توی وبلاگ دفتر جمع بندی کردم . این نوشته درباره ی بررسی نقش ابزار های طراحی در شکل گیری مولد های اولیه است و در دو بخش قراره آپلود شه بخش اول به بررسی ضرورت موضوع پرداخته و در بخش دوم با بررسی برخی معماران معروف سعی شده یه سری راهکار برای برون رفت از این به اصطلاح دیکتاتوری داده بشه. البته متاسفانه بخش ایندکس و منابع نوشتم توی قسمت دوم قرار داره !

دیکتاتوری مواد و مصالح (1)

دیکتاتوری مواد و مصالح (2)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۸۹ ، ۲۰:۵۱