بیاییم "اسکیس ها را اشرافی نکنیم!!"
عنوان بالا رو از متن یکی از دوستان قرض کردم جایی که در اعتراض به دورشدن از هدف اسکیس زدن مطلبی رو نوشته بودند که البته گویا فرصت تصحیح و انتشارش رو پیدا نکردو صد البته که تنها من توفیق دیدن متنش رو داشتم، جایی از همین متن گفته بود: " چیزی در معماری همیشه آزار دهنده بوده و هست و آن فقر متدولوژیک (روش شناختی) دانشجویان معماری در دوره ی کارشناسی است انگار دوست داریم کمتر درباره ی کاری که واقعا انجام می دهیم صحبت کنیم بخوانیم و البته گه گاه بنویسیم ..." من هم این رو تا حدودی قبول دارم این که درست در مقطعی که شاید همه ی محتوی فکری دانشجوی معماری در حال تکوین و شکل گیری است ما چیزی بهش یاد نمی دیم و به حال خودش رهاش می کنیم تا هرچی تجربه کرد ... و تمام شناخت یک دانشجو در مورد طراحی می شه همان تجاربی که به صورت ناخودآگاه و کورکورانه در طول تحصیل یاد می گیره به نظر می رسه علت اوج و افول نا متوازن برخی دانشکده های کشور هم دقیقا همین باشه می شنویم در دهه 70 یا 80 معماری دانشگاه آزاد فلان شهر کولاک بوده و در دهه ی بعد فلان دانشکده و ... و حتی بالاتر از این زمانی معماری ایران ( آن هم عموما قبل انقلاب ! ) عالی بوده و حالا حرفی برای گفتن ندارد اگر خیلی از عوامل دیگر (گرچه شاید به نظر خیلی ها مهم ترین عوامل هم باشند) صرف نظر کنمی و کمی هم جانب دارانه نگاهی دیگر به این اوضاع کنیم می بینیم معماری ما خیلی خیلی متکی به اشخاص بوده و هست زمانی با حضور دکتر فلانی در دانشگاه فلان بچه ها خیلی خوب ... سیحون در دانشکده هنرهای زیبا ... و وقتی این افراد رو از دست می دیم ...؟! فکر می کنم نصف مشکلات معماری کشور فقط با کمی توجه به "آموزش معماری" حل بشه! شناخت و آگاهی دانشجویان معماری ما به شدت تحت تاثیر زمان، رسانه، استاد،دانشگاه و ... است چرا؟ یکی از دلایل بی شمارش متونه این باشه که به صورت دقیق و علمی به آموزش توجه نمی شه!
چرا گاهی (و برای بعضی همیشه) مست کروکی های دقیق از ساختمان هاییم و بعضی هم البته برای این کار اصلا محلی از اعراب قایل نیستند و خیلی از ما تا ترم های آخر تحصیلمان هم نمی دانیم چرا کروکی می زدیم و شاید هم اصلا تعریف کروکی و اسکیس را نفهمیدیم!
واقعا تعریف کروکی انقدر پیچیده و مبهم بود که برای چند ترم وقتی از بچه های هم کلاسی می پرسیدیم کروکی چیه؟ هر ترم و البته به نسبت استاد و دانشکده و فهم خود دانشجو و آب و هوا و هزار جور عوامل دیگر ...!! برای کروکی تعریف داشتیم!
فکر می کنم همه ی این ها از این نشات می گیره که در معماری و آموزش معماری سلیقه و تجربه ی خود استاد و دانشجوحرف اول و آخر را میزند. البته این به معنای این نیست که ما عموما این روش رو پذیرفتیم بلکه درست نشانه ی اینه که اصولا ما به آموزش معماری توجهی نداشتیم! و خلاصه هر کسی هر چی (هرچند در اکثر موارد تنها بخشی) از اساتیدش یاد گرفته می خواهد با سلایقش بیامیزد و به خورد نسل بعد بدهد غافل از این که واقعا قرار است چه چیزی رو و به چه صورتی آموزش دهیم؟
فکرمیکنم اگر اساتید خوبی که سال ها تعریفشان را از اساتید خوبمان شنیده ایم جند خطی تجاربشان را مدون می کردند یا به جای ترجمه ی صد نوع کتاب ترسیم یک کتاب درباره ی آموزش معماری ترجمه می شد حالا حال و روزمان این نبود !
اما بریم سر اصل مطلب (!) می خواستم بگم بیاییم "اسکیس ها را اشرافی نکنیم!"
“فریزر و هنمی fraser and henmi) ) دست نگاره های معماری را تحلیل و نظامی طبقه بندی پیشنهاد کرده اند که ...
دست نگاره های مرجع (=کروکی)
دست نگاره های طراحی
نمودارها
دست نگاره های ارائه
دست نگاره های خیالی"
به نقل از صفحه ی 280 کتاب طراحان چگونه می اندیشند – برایان لاوسن – ترجمه :دکتر ندیمی
به همین سادگی! "نظامی طبقه بندی پیشنهاد داده اند" بله به همین سادگی مشکل مثل منی از اول تحصیلاتم با اساتید حل شد
بر این فرض تعاریف پیشنهاد شده لزومی نداره در مرحله ی طراحی شما چیزی بیش از آن چه توان ثبت کردن افکارتان را داشته باشید بکشید! دوستی دارم که انقدر در دست نگاره های طراحی اش دقت به خرج می داد که ... دست آخر خلاقیتی باقی نمی ماند. و دوستی هم داشتم که هر وقت می خواهد کارش را به استاد نشان دهد همه چیز انقدر خلاصه و "شخصی نگاشته شده" که استاد اغلب دچار کج فهمی می شه و خلاصه قرار می شه جلسه ی بعد:" دقیق بکش ببینم چی می گی؟" و این قصه همیشه ادامه دارد ...
خوب فکر می کنم چیزی که می خواستم بگم همین بود این که در مقام یه دانشجو سعی کنیم درباره ی طراحی (و نه صرفا طرحمان) هم البته کمی خارج از تجاربمان در دوران حرفه ای کمی مدون تر حرف بزنیم بحث کنیم و کتاب بخوانیم تا نه انقدر طراحانه معماری کنیم که دوستی در رسایمان بنویسد :"اسکیس ها را اشرافی نکنیم" و نه انقدر شلخته که ...
خلاصه هر وقت
روشن درباره ی افکارمان حرف زدیم قطعا با نقد و جرح و تعدیل های دوستان و
اساتیدمان مطمئنا جای کج فهمی باقی نمی ماند و قطعا رشد معماری کشور مان هم در بند
گیر و دار استادی و شاگردانش نخواهد بود که اگر فلانی رفت و فوت کرد دیگر...