درباره اصول و خوب و بد در طراحی
این ترم معماری معاصر درس میدم و این فرصتی شده ک بیشتر در مورد تاریخ معماری بخونم
ب این فکر میکنم چه حجم زیادی از خوب و بد های طراحی معماری امروز ما رو تاریخ میسازه
ما از تزیئنات کمتر استفاده میکنیم اما درست نمیدونیم ک تزئین زمانی جنایت بود ک کارگران حتی جایی برای زندگی نداشتند
ما فرم رو تابع عملکرد میدونیم و طراحی معماری رو معادل طراحی فرم و فضا اما به درستی نمیدونیم از کی و تحت چ شرایطی فرم موضوعیت پیدا کرده
وقتی به این خوداگاهی های تاریخی میرسیم تازه سر و کله ی سوالهای بزرگ تر پیدا میشه
– این که آیا میشه بدیل های دیگه ای برای اصول! پذیرفته شده در کارگاه های طراحی معماری پیدا کرد؟
– آیا در معماری اصلا اصلی وجود داره؟ یا همه چیز مثل تزئینات و … نسبی و درزمینه های اجتماعی اقتصادی درست شدند؟
فکر میکنم اغلب اصول در زمینه و البته معطوف به هدفی خاص طرح شدند و گاهی ماهیت جدلی دارند. متاسفانه ما بیش از حد این اصول رو فرازمانی و مکانی تصور میکنیم. چون از منطق طرح و ایجادشون اطلاعی نداریم نمیتونیم اصولی برای زمان و مکان خودمون وضع کنیم و تنها مصرف کننده ی این اصول تاریخی معماری شدیم.
یک نسل قبل از ما زمانی که مدرنیسم در اوج خودش بود. مدارس معمای اصول و البته مراجع محکمی داشتند. استاد و دانشجو می دانستند که معماری خوب همان معماری لوکوربوزیه، رایت، کان و ... است. فرم باید تابع عملکرد باشد. نما جزئی از ساختمان است و وصل به بنا و ساختار آن باشد. در طرح یک موزه فضاها باید سیال باشند - مثل کارهای فلان معمار. در طراحی یک خانه باید فضاهای خدماتی و مسکونی را اینطور جدا کنی ... برو کارهای بهمان معمار را هم ببین.
امروز اما وضعیت فرق کرده... همه ی اصول مورد تشکیک قرار گرفته اند. با گذر از دوره ی اوج مدرنیسم در معماری، حالا میتوانیم بیرون از آن جریان ها و شرایط اجتماعی بایستیم و نگاهی به اصولمان کنیم. دو ترم قبل زمانی که اسیست (همکار آموزشی) یکی از اساتید در طرح معماری بودم. سعی کردم در جواب هر سوالی که فلان طور پلانی خوب است یا نه بگویم بستگی دارد! و بعد ابعاد و شرایط و زمان و مکان روایی هر اصلی را باز کنم. کاری که گاهی مورد انتقاد هم قرار میکرفت و گاهی برای دانشجویان سال های اول تجویز نمیشد.
شاید باید بیشتر و بیشتر در مورد تاریخ بخوانیم تا شاید بشود اصولی لازمانی و لا مکانی برای معماری وضع کنیم. یا شاید حرف برخی اساتیدم درست باشد و رسیدن به چنین چیزی ممکن نباشد، پس دست ازین بکشم و هر آنچیزی که از معماری بلدم یا در شرایط فعلی به نظر درست و خوب است به دانشجویان تجویز کنم. در رویکرد اخیر تنها تفاوت من و اساتید مدرن پیشین تفاوت در مراجع است. این بار کار کولهاس، گهری، فاستر، آرویانا و ... مرجع اند. اما ما هنوز مصرف کننده ایم ...