یادداشت های روزانه

دغدغه های یک دانشجوی معماری از همه نوع

یادداشت های روزانه

دغدغه های یک دانشجوی معماری از همه نوع

یادداشت های روزانه

سلام دوستان
خب معلومه که من یه دست اندازم! نه مقصد که جواب سوال هامون رو بدونه و نه حتی یه راه که مسیر رو نشونمون بده. این که گفتم دست اندازم واسه همینه. دست انداز ها درست وقتی فکر میکنیم همه چی رو میدونیم مقصد رو میشناسیم راه رو درست انتخاب کردیم و حالا فقط باید گاز بدیم، سراغمون میان. واسه همینه که میگم اینجا دنبال جواب نگردین اومدم سوال کنم و با دوستانم حرف بزنم نه این که حرفم رو به هر بهانه ای بزنم ...

درباره ی دست انداز این جا بیشتر بخونید:
http://dast-andaz.blog.ir/page/about-me

بایگانی

من از خودت خوشم میاد!-پیامک اول

سه شنبه, ۹ دی ۱۳۹۳، ۰۳:۲۷ ب.ظ

باید این پیام رو به بچه ها منتقل کنم که:

من از خودت خوشم میاد، هرجا تو رو توی طرحت ببینم خوشحال می شم، هرجا که خودت باشی و ادا در نیاری!

دیدی خدا چطور توی همه ی ماها آدم ها و اشیا و مخلوقات دیگه هست؟ رایتک فی کل شی! یکی جلوه  و آیت رحمت خداست مثل بارون یکی تجلی جلال الهی هست مثل پدر یکی آیت رحمت الهی هست مثل مادر یکی ... من نمیدانم هرکدام از شماها جلوه ی چی خدا هستین چطوری هستین و باطنتون چی هست؟ بهم توی طرح هاتون نشون بدین! من میخام همون طور که خدا روحش رو دمید به آدم تو هم روحت رو بدمی به کارت! و نفخت فیه من روحی!

 

این درست مقابل طرح های دیگتون باید باشه سر ژوژمان دوست ندارم اگه کسی کارت رو دید بگه با فلانی کرکسیون کردی؟ یا طرح رو با فلان استاد گذروندی؟ نمیخام روح من یا هرکس دیگه ای باشه که توی طرحت متجلی شده باشه دوست دارم خودت باشی و طرحت بوی تو رو بده!

 

تازه اینکه طرحت بوی من رو بده، قابل تحمل تر از اینه که کارت روحی نداشته باشه! من از تو معماری درست نمیخام! من ازت معماری خوب می خام! نمیخام معماری ات انقدر درست باشه و در گیر و دار استانداردهای پیش اندیشیده شده باشه که دیگه جایی برای اینکه خودت استاندراد های جدید رو خلق کنی، نباشه! معماری ای که دربند گیر و دار استاندراد ها و ... باشه به درد من نمی خوره من ازت میخام تو استاندارد خلق کنی! یه معماری خوب! ممکنه کمی نادرست باشه اما میشه درستش کرد!

 

نظرات  (۳)

چقدر خوب بچه ها رو هدایت میکنین به راه درست..اما به نظرم باید کمکشونم کنین که خودشونو پیدا کنن چون کسی که هنوز خودشو پیدا نکرده نمینونه روح خودشو ب کارش بدمه...مثلا تو همین معماری خودمون معمارایی رو داریم ک ب اون نفس مطمئنه رسیدن و این رو میشه کاملا از جز جز معماریشون حس کرد :)

پاسخ:
سلام
ممنون ... به این خیلی فکر نکردم که هر کی خودش رو چطور پیدا کنه؟ باید بهش فکر کنم شما خودتون نظری ندارین؟

سخت میشه گفت ولی به نظر من  سوال کردنه هرکسی از خودشه..از معیارهاش،از اینکه هدف زندگیش چیه..یا میخاد چی رو بدست بیاره وامثال اینها(به قول شاعر:از کجا امده ام..امدنم بهر چ بود!!) و در تلاش برای پیدا کردن جواب این سوالهاس که ی نفر کم کم خودشو میشناسه ..و کاری که شما به عنوان معلم  بچه ها میتونی انجام بدی اینه که این سوالها و دغدغه ها رو براشون ایجاد کنی و بعد هم کمکشون کنی جوابشونو پیدا کنن..با معرفی ی کتاب خوب،ی فیلم خوی،ی ادم خوب و..یا شاید ی معمار که  بتونه جواباشو تو کارای اون معمار  پیدا کنه....و این سوال رو همیشه بهشون یاداوری کنین که «چرا نه؟»..:)

پاسخ:
سلام ممنون بابت راهنمایی تون
راستش اینها مستلزم اینه که معلم واقعا وقت بذاره و با دانشجوها ارتباط بگیره فکر میکنم واسه یه کلاس 30 نفری بیشتر از یه استاد لازمه . این ترم اتفاق خوبی که افتاده بود این بود که ما هر کدوم با 5 تا از بچه ها کار میکردیم واسه همین خیلی خوب همدیگه رو شناختیم و این یه زمینه ی خیلی خوب واسه پیاده کردن چیزهایی که گفتین فراهم کرد البته من خیلی درگیر این موضوعی که مطرح کردین نبودم ینی به طور مشخص بهش فکر نکردم باید روش فکر کنم اگه مطلبی ب ذهنم رسید در قالب یه یادداشت جداگانه مینویسم خوشحال میشم نظرتون رو بدین
خب اینک معماری هر کس متعلق به خودش باشه خیلی چیز مطلوبیه و شعاریه که هر کسی میتونه بده...اما چطور این اتفاق میفته؟فرد چطور متوجه چنین چیزی بشه؟اصلا تو سیستم اموزشی ای که الان تو دانشگاه ها هست ممکنه چنین چیزی؟سیستمی که سلیقه خیلی زیاد توش تاثیر داره...چون مخصوصا تو سال های اول که بچه ها هنوز خودشونو پیدا نکردن و داره ذهنشون شکل میگیره اساتید تلاش میکنن که به ذهنشون شکل بدن و مطلوبای خودشونو تو کار بچه ها ببینن...
پاسخ:
سلام
البته همون طور ک خ رحیمی توی کامنت قبلی گفتن که:
 "با اینکه معمار از روحش در کار بدمه موافقم! اما به شرطی که از روحش در کار بدمه!!! نه از نفسش!اتفاقا شاید اگه موفق بشه از روحش درک او بدمه، دیگه معلوم نشه اون کار مال شخص خاصیه! بلکه اون کار متعلق به همه میشه"
این ک گفتم هرکی باید طرحش بوی خودش رو بده اول قدم رهایی از این بود ک  طرحش بوی استادش رو بده. اول باید استاد از نفسش و به قول شما سلیقه ها و مطلوب های خودش رها کنه دانشحو رو بعد باید کمک کنه دانشجو هم از نفسانیات و دل بخاهی های خودش به نفع کاربر رها بشه.

نکته ی خوبی گفتین متاسفانه توی سیستم فعلی شاید همه جای جهان همینطور باشه البته من یکی دو تا استاد خوب داشتم :) اما حتی وقتی به رشته های دیگه هم نگاه میکنینم همین روش رو میبینیم . شایدم این حرف ب قول شما حیلی شعاری هست و اصلا از جنس دیگه ایه! فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">