چند وقت قبل رفته بودم علم و صنعت موقع برگشتن و برای ناهار رفتم همون فلافلی معروف دم در ملت. دنبال یه هم صحبت بودم. یه آقایی اون جا بود. از اسم و رسمش پرسیدم معلوم شد اتفاقا دانشجوی ارشد معماری هست خلاصه سر صحبت باز شد پرسیدم از علم و صنعت راضی هست یا نه؟ کارشناسی کجا بوده؟ یکی دو تا استادی رو که اونجا دورادور میشناختم رو ازش پرسیدم و ... شروع کرد حرف زدن انقدر که آخر صحبت دیدم فلافلم تموم شده و اون هنوز (بی اغراق) یکی دو تا گاز هم نزده!! موقع خداحافظی گفتم اگه شمارشو نگیرم و دوستی مون همین چند دقیقه بگذره بی انصافیه!